خواجوی کرمانی » سام نامه - سراینده نامعلوم منسوب به خواجو » بخش ۴۶ - رفتن سام به باغ و چگونگی آن با پریدخت
... چو سام از سراپرده آوا شنید
چو بلبل نوا و فغان برکشید
بزد چنگ و چوبک به کف درگرفت ...
... چو او لهج? پاسبان برگرفت
خروس سحرخوان فغان بر گرفت
چو در قصرش افکند ساز خروش ...
خواجوی کرمانی » سام نامه - سراینده نامعلوم منسوب به خواجو » بخش ۴۷ - غزل خواندن سام بر در حرمسرای پریدخت
... یکی گفت مست است و مست خراب
برآرد فغان چون نیابد شراب
یکی گفت ار زان که درویش مست ...
خواجوی کرمانی » سام نامه - سراینده نامعلوم منسوب به خواجو » بخش ۴۸ - غزل خواندن پریدخت
همان دم پری دخت فغفور چین
به زاری و افغان غزل گفت بین
که آیا مه مهربانم کجاست ...
... بزد چنگ و بگرفت او را عنان
برآورد بر شیر چنگی فغان
که امشب بگو تا کجا بوده ای ...
خواجوی کرمانی » سام نامه - سراینده نامعلوم منسوب به خواجو » بخش ۵۱ - باز آمدن به سر داستان قلواد و قلوش
... که شد روی خورشید و مه همچو قیر
فغانش برآمد به چرخ بلند
دو صد تن ز مردان خاور فکند ...
خواجوی کرمانی » سام نامه - سراینده نامعلوم منسوب به خواجو » بخش ۵۳ - بیتاب شدن سام در زندان
... و یا هندوی دیوکردار بود
فغان را فرو برده قندیل دهر
فرومانده گردون گردان ز سر ...
خواجوی کرمانی » سام نامه - سراینده نامعلوم منسوب به خواجو » بخش ۶۲ - برگشتن سام از پای قصر و سر به کوه و بیابان گذاشتن
... همی گفت و می راند تا صبح گاه
چو مرغ سحرخوان فغان برکشید
جهان مژده صبح صادق شنید ...
خواجوی کرمانی » سام نامه - سراینده نامعلوم منسوب به خواجو » بخش ۶۴ - رسیدن پریدخت به سام و مصاف کردن با او
... بیفتاد برخاک و بیهوش شد
پری دخت بر وی فغان برگرفت
تو گفتی به افغان جهان برگرفت
فروریخت از دیده سیلاب زرد ...
خواجوی کرمانی » سام نامه - سراینده نامعلوم منسوب به خواجو » بخش ۶۵ - باز آمدن به سر داستان عالمافروز با سام
... سوی آسمان شد ز افسون گری
فغان زد پری دخت کای نامور
مرا برد بدخواه از زین زر ...
خواجوی کرمانی » سام نامه - سراینده نامعلوم منسوب به خواجو » بخش ۷۱ - در شناختن پریدخت، دیوزاده را و چگونگی آن
... ز کشتی علم سوی صحرا زدند
ز ماهی فغان بر ثریا زدند
نهانی ز هر کس بجستیم باز ...
... رسید او به نزدیک آن کاروان
بتندید وبر زد به ایشان فغان
بگفتا کجایست آن نابکار ...
خواجوی کرمانی » سام نامه - سراینده نامعلوم منسوب به خواجو » بخش ۷۳ - رزم پریدخت با طغان شاه و کشته شدن طغان شاه
... روان چون بتابید رخ از طغان
برآورد بر سوی لشکر فغان
که یکسر ز پیکار تابید روی ...
خواجوی کرمانی » سام نامه - سراینده نامعلوم منسوب به خواجو » بخش ۸۱ - کشته شدن پرینوش به دست دیوزاده
... روان از پری نوش در شد زمان
برآمد ز جان سپاهش فغان
سبک بارگیها برانگیختند ...
خواجوی کرمانی » سام نامه - سراینده نامعلوم منسوب به خواجو » بخش ۸۳ - فرار نمودن سام از پیکار و پناه بردن به دیر
... یکی هفته با سروران سپاه
ز بهر پسر شد فغانش به ماه
هم از بهر دختر دلش بود تنگ ...
خواجوی کرمانی » سام نامه - سراینده نامعلوم منسوب به خواجو » بخش ۸۶ - باز آمدن سام به درگاه فغفوره
... که بر باد دردی کشان درکشیم
چو مستان عاشق فغان درکشیم
اگر پخته ای پخته را خام ده ...
خواجوی کرمانی » سام نامه - سراینده نامعلوم منسوب به خواجو » بخش ۸۷ - رفتن سام در شب و دیدن پاسبان، او را و نومید آمدن
... نمی گشت کوته ز فرخنده رای
دهل چون فغان بر فلک می کشید
نفیر فلک از فلک می رمید ...
خواجوی کرمانی » سام نامه - سراینده نامعلوم منسوب به خواجو » بخش ۸۹ - آگاهی یافتن نهنکال و لشکر فرستادن به جنگ سام
... نهنکال ازین گفته آمد به جوش
برآورد از دل فغان و خروش
که آیا کدام ابلهی بی خرد ...
خواجوی کرمانی » سام نامه - سراینده نامعلوم منسوب به خواجو » بخش ۹۱ - جنگ کردن سام با فرعین دیو و چگونگی آن
... به پیش آمد و پیش دستی نمود
فغان کرد کای نره دیوان جنگ
به سنگ گران سنگ بگشای چنگ ...
... ز زنهار دیوان و از الامان
فغان شان رسیده به هفت آسمان
ز هر سوی دلیری به پیکار بود ...
... ز خون دلیران زدی بحر جوش
برآمد فغانی و شور و غریو
که هیهات از زور سردست نیو ...
خواجوی کرمانی » سام نامه - سراینده نامعلوم منسوب به خواجو » بخش ۹۲ - نیزه زدن سام نریمان بر کشتی بار دیگر
... بدین سان یکی جنگ آمد پدید
فغانش همی تا به کیوان رسید
شدند عاجز از جنگ شیران نر ...
خواجوی کرمانی » سام نامه - سراینده نامعلوم منسوب به خواجو » بخش ۹۵ - یاد پریدخت کردن سام را
... به روز دویم چون که شد چاشتگاه
فغانی ز بالا برآمد به ماه
یکی نعره زد دیدبان دلیر ...
... که تا کی درآید نهنکال دیو
برآرد به رویش فغان و غریو
همی آمد آن دیو مانند کوه ...
خواجوی کرمانی » سام نامه - سراینده نامعلوم منسوب به خواجو » بخش ۱۰۱ - کشتن دیو را بر آب
... که تا بردراند تن دیو خام
نهنکال در دم فغان کرد باز
که ای پهلوان سام گردن فراز ...
خواجوی کرمانی » سام نامه - سراینده نامعلوم منسوب به خواجو » بخش ۱۰۲ - سخن گفتن سام نریمان با نهنکال دیو ناپاک
... همی گفت قلواد یک سرگذشت
که برخاست شور و فغان و غریو
بجستش ز جا خود نهنکال دیو ...
... همه را حلق عدو می گرفت
یکی شور و افغان پدیدار شد
نهیبش سوی چرخ دوار شد ...
... چو با هوش آمد نهنکال دیو
برآورد زور و فغان و غریو
که تا بند را پاره سازد روان ...
... که همچون نهنکال دیوی به زور
ببستم در اینجا به افغان و شور
همه از تو می دانم ای دادگر ...
... ببسته به زنجیرها استوار
سرنگ و فغانی ز لشکر بخاست
که دریا ز افغان ایشان بکاست
بشد سوی چین سام نیرم نژاد ...
... بنوشید آهی ز دل برکشید
فغان آن دم از دست و دل برکشید
که آیا پری دخت ماهم کجاست ...
... چو روز دگر سر برآورد هور
از آن آب دریا به افغان و شور
علمهای زرین برافراشتند ...