دل من بیقرار از شعله آواز میگردد
سپند من ازین آتش سبک پرواز میگردد
ز دست رد نتابد رو طلبکار قبول حق
که موج از سیلی ساحل به دریا باز میگردد
دل ما را نوای مطربان در وجد میآرد
کباب ما به بال شعله آواز میگردد
ورقگردانی عمر زلیخا نامهای دارد
که انجام محبت خوشتر از آغاز میگردد
به دست آرزو هرکس دهد مجموعه دل را
چو اوراق خزان بازیچه پرواز میگردد
غبار تن نگیرد دامن دلهای قدسی را
قفس بر مرغ وحشی شهپر پرواز میگردد
صفای باطن از دل میزداید علم ظاهر را
که پنهان جوهر آیینه از پرداز میگردد
حذر میکردم از خال و خط خوبان، ندانستم
که مرغ زیرک آخر قسمت شهباز میگردد
در افشای محبت نیست جرمی عشقبازان را
صدف آب از فروغ گوهر این راز میگردد
زباغ افزون گل از منع تماشا میتوان چیدن
تماشایی عبث محروم ازین در باز میگردد
به اندک روزگاری میگشاید شهپر شهرت
به صائب هر نواسنجی که هم پرواز میگردد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
به نومیدی گره از کار سالک باز میگردد
نفس چون سوخت در دل شهپر پرواز میگردد
چه نقصان در وفای عاشق از پرواز میگردد؟
نگه هرجا رود آخر به مژگان بازمیگردد
اگر صدبار میسوزد سپند بیقرار ما
[...]
زبان حال عاشق، آن زمان غمّاز میگردد
که در دل بیقراری همنشین راز میگردد
کشد از همنشینان رازهای دل به رسوایی
نفس چون همدم نی میشود، آواز میگردد
چنان دلبسته یاد جمال اوست افغانم
[...]
اگر آهی کشم افشاگرِ صد راز میگردد
اگر مژگان زنم بر هم پرِ پرواز میگردد
دلم صیدی است فتراکش نفس در سینه دزدیدن
به جولانگاه آن ترک شکارانداز میگردد
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.