ز خط آیینه روی که جوهردار میگردد؟
که در پیراهن آیینه جوهر خار میگردد
خجالت میکشم از نامههای بیجواب خود
که بار خاطر آن رخنه دیوار میگردد
جدا از پرتو رخسار او آیینهای دارم
که صیقل تا کمر در سبزه زنگار میگردد
قدم از خار میدزدیدم از کوتاهبینیها
ندانستم که خار پا گل دستار میگردد
یکی شد با فروغ مهر تا شبنم برید از گل
چه دولتها نصیب دیده بیدار میگردد
رگ خواب مرا ذوق شبیخون گلی دارد
که چشم شبنمی گر میپرد بیدار میگردد
اگر سنگ کمی داری ترازو را فلاخن کن
که اینجا محتسب پیوسته در بازار میگردد
اگر از شکر زلفش یک نفس خاموش بنشینم
ز کافر نعمتی مو بر تنم زنار میگردد
در آن محفل که صائب میکند میخانهپردازی
سر خورشید از یک ساغر سرشار میگردد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
همه شب در دلم آن کافر خونخوار میگردد
حریر بسترم در زیر پهلو خار میگردد
سرم را خاک خواهی دیدن اندر کوی او روزی
که دیوانه دلم گرد بلا بسیار میگردد
مشو رنجه به تیر افگندن، ای ترک کمانابرو
[...]
کسی کو شب به بالین من بیمار میگردد
دلش از نالههای زار من افگار میگردد
غم من خور خدا را پیشتر زان دم که گویندت
فلان دیوانه گشته گرد هر بازار میگردد
رخت بنما که بر من جان سپردن در دم آخر
[...]
نسیم نوبهاران بر دماغم بار میگردد
گل بیخار در پیراهن من خار میگردد
تن خاکی نگیرد پیش راه پاکدامانان
که در بر روی یوسف باز از دیوار میگردد
نهد احسان ساقی تاج لعل از بادهاش بر سر
[...]
چو آیینه خیالش در دلم بسیار میگردد
تَذَرْوی در میان سبزهٔ زنگار میگردد
رهی میباشد از دلها به سوی یکدگر، اما
اگر آید غباری در میان دیوار میگردد
اگر داری درشتی در مزاج خویش، عاشق شو
[...]
ز یاران رنجش هم، مانع دیدار میگردد
غبار خاطر، آخر در میان دیوار میگردد
خراش افتاده بر هم آنچنان در دل چو سوهانم
که دشمن بر دل من گر خورد، هموار میگردد
به سودایی مده هر لحظه دل، گر عافیت خواهی
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.