مشک و عنبر گر ز مشک زلف یارم بو کند
بوی خود را واهلد در حال و زلفش بو کند
کافر و مؤمن گر از خوی خوشش واقف شوند
خوی را خود واکند در حین و خو با او کند
آفتابی ناگهان از روی او تابان شود
پردها را بردرد وین کار را یک سو کند
چنگ تنها را به دست روحها زان داد حق
تا بیان سر حق لایزالی او کند
تارهای خشم و عشق و حقد و حاجت میزند
تا ز هر یک بانگ دیگر در حوادث رو کند
شاد با چنگ تنی کز دست جان حق بستدش
بر کنار خود نهاد و ساز آن را هو کند
اوستاد چنگها آن چنگ باشد در جهان
وای آن چنگی که با آن چنگ حق پهلو کند
باز هم در چنگ حق تاریست بس پنهان و خوش
کو به ناگه وصف آن دو نرگس جادو کند
نرگسان مست شمس الدین تبریزی که هست
چشم آهو تا شکار شیر آن آهو کند
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
عشق عاشق را ز غیرت نیک دشمن رو کند
چونک رد خلق کردش عشق رو با او کند
کنک شاید خلق را آن کس نشاید عشق را
زانک جان روسپی باشد که او صد شو کند
چون نشاید دیگران را تا همه ردش کنند
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال ۲ حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
replyپاسخگویی به این حاشیه flagگزارش حاشیهٔ نامناسب linkرونوشت نشانی حاشیه
replyپاسخگویی به این حاشیه flagگزارش حاشیهٔ نامناسب linkرونوشت نشانی حاشیه
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.