گنجور

 
خاقانی

پیش بین دختر نو آمد من

دید کفاتش از پس است برفت

تحفه‌ای تازه کآمد از ره غیب

دید کاین منزل خس است برفت

گهری خرد بود و نیک شناخت

کاین جهان بد گهر کس است برفت

صورتش بست کز رسیدن او

خاطر من مهوس است برفت

دید در پرده دختر دگرم

گفت محنت یکی بس است برفت

 
نسک‌بان: جستجو در متن سی‌هزار کتاب فارسی
sunny dark_mode