گنجور

 
۱

عطار » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۷۲۳

 

... خاک کف پای تو را چشمم به دیدار آمده

چون بر بساط دلبری شطرنج عشقم می بری

گشتم ز جان و دل بری ای یار عیار آمده ...

عطار
 
۲

عطار » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۸۰۳

 

... هرچند قلندر جهانی

شطرنج مباز با ملوکان

شهمات شوی و ره ندانی ...

عطار
 
۳

عطار » الهی نامه » بخش هفدهم » (۴) حکایت جواب آن شوریده حال در کار جهان

 

... چنین گفت این جهان پر غم و رنج

به عینه آیدم چون نطع شطرنج

گهی آرایشی بیند بصف در ...

عطار
 
۴

عطار » اسرارنامه » بخش دوازدهم » بخش ۶ - الحکایه و التمثیل

 

... که رعشه داری و سیماب سنجی

تو هرگز هیچ شطرنجی نبردی

به شطرنج اندرون رنجی نبردی

چو تو شطرنج بازی می ندانی

از آن از یک دو بازی می بمانی ...

... که فرزین شد ترا گیرد سواره

ذراعی نیست آخر نطع شطرنج

که تو در وی فروماندی به صد رنج ...

... که تو نه پس روی نه پیش بینی

چو لعب نطع شطرنجی ندانی

ز لعب چرخ بی شک خیره مانی ...

عطار
 
۵

عطار » خسرونامه » بخش ۶۷ - باز رفتن بسر قصّه

 

... رسوم مهتری و گوی و چوگان

هم از شطرنج و نرد و شعر و الحان

همی آموخت تا چون گشت برنا ...

عطار
 
۶

عطار » خسرونامه » بخش ۷۰ - در وفات قیصر و پادشاهی جهانگیر

 

... چو در هر خانهیی بینی شه انگیز

چرا شطرنج میبازی فرو ریز

زمین گر ملک تو آمد همه جای ...

عطار
 
 
sunny dark_mode