گنجور

 
باباافضل کاشانی

با یار بگفتم به زبانی که مراست

کز آرزوی روی تو جانم برخاست

گفتا: قدمی ز آرزو زآن سو نه

کاین کار به آرزو نمی آمد راست

 
نسک‌بان: جستجو در متن سی‌هزار کتاب فارسی
sunny dark_mode