گنجور

 
عطار

دل با غمِ عشق پای ناورد آخر

چون شمع ز سوختن فرومرد آخر

می‌گفت که دُرِّ وصل در دریا نیست

این آب چگونه می‌توان خورد آخر

 
sunny dark_mode