گنجور

 
عطار

میپنداری که بیخبر بتوان زیست

در بیخبری زیر و زَبَر بتوان زیست

چندانک نشینی تو و آخر بیقین

ای بی سر و بن چند دگر بتوان زیست

 
sunny dark_mode