گنجور

 
انوری

ای دست تو در جفا چو زلف تو دراز

وی بی‌سببی گرفته پای از من باز

دی دست ز آستین برون کرده به عهد

وامروز کشیده پای در دامن ناز

 
نسک‌بان: جستجو در متن سی‌هزار کتاب فارسی
sunny dark_mode