گنجور

 
اوحدالدین کرمانی

دردا که درون صفه ما را ره نیست

و افسوس که سوی وصل ره کوته نیست

ای بس که گذشت صبحها از من و تو

وز سرّ صبوح این دل ما آگه نیست

 
sunny dark_mode