گنجور

 
کمال‌الدین اسماعیل

گفتم که چو مست شد مرا ناز آرد

گر بوسه زنم برایگان بگذارد

افسوس که همچو نرگس آن بینایی

مست است و هنوز چشم زر می دارد

 
sunny dark_mode