گنجور

 
امیر حسینی هروی

ای ز نور عقل گشته بهره مند

در همه عالم بدانش سربلند

در ولایت خطبه ها بر نام تست

این همه دانه برای دام تست

حجة الله است عقلت هوشدار

تا نیاری هیچ عذری بهرکار

پیش دارم منزلی دورودراز

زیر هرگامی دو صد شیب و فراز

حلقۀ درنازدم بسیار من

نیک ترسانم ز ختم کار من

عالمی را خون شده جان و جگر

از قبول و ردّ کس ناید خبر

رخ بنومیدی نمی باید نهفت

آیهٔ لاتَقنطوا بهر چه گفت

لطف حق در عین قهر او ببین

این بود امید ارباب یقین

رهروان کاین طبل شادی میزنند

از در قُل یا عبادی میزنند

از یقین اول مقام آمد رجا

ما کجا و سر این معنی کجا

تکیه بر امید و بیم خود مدار

فضل حق دان هم بناوهم مدار

 
sunny dark_mode