گنجور

 
سنایی

ای بیماری سرو ترا کرده کناغ

پس دست اجل نهاده بر جان تو داغ

خورشید و چراغ من بدی و پس از این

ناییم بهم پیش چو خورشید و چراغ

 
sunny dark_mode