گنجور

 
سلمان ساوجی

دارم عجب از غنچه دل تنگ که چون

از دل رخ نازنین گل کرد برون

در خون دل غنچه اگر نیست چراست؟

گل را همه پره‌های دامن پر خون

 
sunny dark_mode