گنجور

 
سلمان ساوجی

من با کمر تو در میان کردم دست

پنداشتمش که در میان چیزی هست

پیداست کز آن میان چه بر بست کمر

تا من ز کمر چه طرف بر خواهم بست

 
sunny dark_mode