گنجور

 
رضی‌الدین آرتیمانی

ما را سر و برگ خویش و بیگانه نماند

زان افسونهٰا بغیر افسانه نماند

دیوانه شدم در غم ویرانهٔ خویش

افسوس که ویرانه به دیوانه نماند

 
sunny dark_mode