گنجور

 
منوچهری

در بندم از آن دو زلف بند اندر بند

نالانم از آن عقیق قند اندر قند

ای وعدهٔ فردای تو پیچ اندر پیچ

آخر غم هجران تو چند اندر چند

 
sunny dark_mode