گنجور

 
کمال‌الدین اسماعیل

در عشق تو زآنکه هست بیم کشتن

هر گه که ره گریز جویم ز تو من

باز آوردم غم تو مانندۀ شمع

بندی بر پای و رشته یی در گردن

 
sunny dark_mode