گنجور

 
کمال‌الدین اسماعیل

دوش آن دل خون گشتۀ محنت پرورد

جان هم بغم تو داد بر بستر درد

چشمم بنخفت تا برو آبی ریخت

پس هم بسر کوی تو در خاکش کرد

 
sunny dark_mode