گنجور

 
جویای تبریزی

نیست جای پانهادن بر زمین

پرگل است امروز سرتاسر زمین

بسکه بار منت زلفت کشد

می گدازد نافه آهو بر زمین

در غمش از تندباد آه ما

باخت همچون آسمان لنگر زمین

لاله و گل می دهد بوی کباب

تا شد از یک قطره اشکم تر زمین

در نظر از جوش رنگارنگ گل

کرده هر دم جلوهٔ دیگر زمین

بسکه پرکین دید از هر سبزه ای

می کشد بر آسمان خنجر زمین

وادون از بسکه جویا پرگلست

پا خورد هر کس رود زین سرزمین

 
sunny dark_mode