گنجور

 
حزین لاهیجی حافظ

در این بخش شعرهایی را فهرست کرده‌ایم که در آنها حزین لاهیجی مصرع یا بیتی از حافظ را عیناً نقل قول کرده است:


  1. حزین لاهیجی » غزلیات » شمارهٔ ۲۸۸ :: حافظ » اشعار منتسب » شمارهٔ ۱۱

    حزین لاهیجی (بیت ۷): تازه کردی روش حافظ شیراز، حزین - که ز انفاس خوشش بوی کسی می‌آید

    حافظ (بیت ۱): مژده ای دل که مسیحا نفسی می‌آید - که ز انفاس خوشش بوی کسی می‌آید

  2. حزین لاهیجی » غزلیات » شمارهٔ ۴۰۵ :: حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۳۶

    حزین لاهیجی (بیت ۱۵): می برد مصرع حافظ دلم از دست حزین - تکیه بر عهد گل و باد صبا نتوان کرد

    حافظ (بیت ۱): دست در حلقهٔ آن زلفِ دوتا نتوان کرد - تکیه بر عهدِ تو و بادِ صبا نتوان کرد

  3. حزین لاهیجی » غزلیات » شمارهٔ ۵۳۵ :: حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۴۹

    حزین لاهیجی (بیت ۱۱): قول حافظ برد از دل غم دیرینه ی ما - ای صبا نکهتی از خاک ره یار بیار

    حافظ (بیت ۱): ای صبا نَکهَتی از خاکِ رَهِ یار بیار - بِبَر اندوهِ دل و مژدهٔ دلدار بیار

  4. حزین لاهیجی » غزلیات » شمارهٔ ۶۴۹ :: حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۲۶

    حزین لاهیجی (بیت ۶): دلم از نغمهٔ حافظ به سماع است حزین - در نهان خانهٔ عشرت، صنمی خوش دارم

    حافظ (بیت ۱): در نهانخانهٔ عِشرت صَنَمی خوش دارم - کز سرِ زلف و رُخَش، نعل در آتش دارم

  5. حزین لاهیجی » غزلیات » شمارهٔ ۷۱۴ :: حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۳۶

    حزین لاهیجی (بیت ۷): شدم از دست حزین ، دوش که حافظ می گفت - مژده وصل تو کو کز سر جان برخیزم؟

    حافظ (بیت ۱): مژدهٔ وصلِ تو کو کز سرِ جان برخیزم - طایرِ قُدسم و از دامِ جهان برخیزم



در این بخش مجموعه شعرهایی از دو شاعر را که توأماً هموزن و همقافیه هستند در گروه‌های مجزا فهرست کرده‌ایم:


  1. حزین لاهیجی » قصاید » شمارهٔ ۹ - در مدح حضرت امیر مؤمنان (ع) و شکوه از غربت:آمد سحر ز کوی تو دامن کشان صبا - اهدی السّلام منک عَلی تابع الهدا

    حزین لاهیجی » قصاید » شمارهٔ ۱۰ - تجدید مطلع:کای آستان قصر جلال تو عرشسا - وی مهر ومه به راه توکمترز نقش پا

    حزین لاهیجی » قصاید » شمارهٔ ۱۱ - تجدید مطلع:ای نور دیده را به غبار تو التجا - خاک درت به کعبهٔ دلها دهد صفا

    حزین لاهیجی » قصاید » شمارهٔ ۱۲ - تجدید مطلع:گردی ز آستان تو یا مبدء النعم - چشم امیدوار مرا منتهی الرّجا


    حافظ » مقدّمهٔ جمع آورندهٔ دیوان حافظ:چشم و چراغ جمع رسل هادی سبل - سلطان چار بالش ایوان اصفیا


  2. حزین لاهیجی » قصاید » شمارهٔ ۲۰ - مدح حضرت امیر مؤمنان (ع):زین ششدرم چو بال فشانی دهد گشاد - این هفت قله را، چو غباری دهم به باد


    حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۰۰:دی پیر می‌فروش که ذکرش به خیر باد - گفتا شراب نوش و غمِ دل بِبَر ز یاد


  3. حزین لاهیجی » قصاید » شمارهٔ ۳۹ - در منقبت و توسّل به حضرت ولی عصر (عج):نی خامه دارد سر خوش نوایی - کهن بلبل آهنگ دستان سرایی


    حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۹۲:سلامی چو بوی خوش آشنایی - بدان مردم دیده روشنایی


  4. حزین لاهیجی » قصاید » شمارهٔ ۴۳ - در مدح حضرت احمد بن موسی الکاظم علیه السّلام:از یمن سرفرازی مدح خدایگان - کلکم گذشته از علم شاه کاویان


    حافظ » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۱ - در مدح شاه شجاع:شد عرصهٔ زمین چو بساط ارم جوان - از پرتو سعادت شاه جهان‌ستان


  5. حزین لاهیجی » قصاید » شمارهٔ ۴۷ - در توصیف خود سروده است:بنده ام، مسکنت سرای من است - خاکم، افتادگی عصای من است


    حافظ » مقدّمهٔ جمع آورندهٔ دیوان حافظ:دور مجنون گذشت و نوبت ماست - هرکسی پنج روز نوبت اوست


  6. حزین لاهیجی » قصاید » شمارهٔ ۴۸ - در بیان حال خود و نصیحت:چشمم گشوده است در فیض نوبهار - از داغ، ریخته ست دلم طرح لاله زار


    حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۴۶:عید است و آخِرِ گُل و یاران در انتظار - ساقی به رویِ شاه ببین ماه و مِی بیار


  7. حزین لاهیجی » قصاید » شمارهٔ ۵۰ - به یکی از آشنایان خود نوشته است:کشور هند که بادا بری از خوف و خلل - آفتابیش فرازندهٔ قدر است و محل


    حافظ » قطعات » قطعه شمارهٔ ۲۰ - ماده تاریخ وفات (بلبل، سرو، سمن، یاسمن، لاله، گل = ۷۵۷):بلبل و سرو و سمن یاسمن و لاله و گل - هست تاریخ وفات شه مشکین کاکل


  8. حزین لاهیجی » غزلیات » شمارهٔ ۹:خواهم درین گلستان، دستوری صبا را - تاگرد سر بگردم، آن یار بی وفا را

    حزین لاهیجی » غزلیات ناتمام » شمارهٔ ۱:بر رخ چه درگشاید، بیگانهٔ وفا را - چشمی که می نبیند دیدار آشنا را؟


    حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵:دل می‌رود ز دستم صاحب‌دلان خدا را - دردا که راز پنهان خواهد شد آشکارا


  9. حزین لاهیجی » غزلیات » شمارهٔ ۳۳:ز لوح سینه ستردیم، علم فتوا را - به آب میکده شستیم، لوث تقوا را


    حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴:صبا به لطف بگو آن غزال رعنا را - که سر به کوه و بیابان تو داده‌ای ما را


  10. حزین لاهیجی » غزلیات » شمارهٔ ۳۷:برق بگریخت نفس سوخته، از کشور ما - شعله گردی ست که برخاست ز خاکستر ما


    حافظ » اشعار منتسب » شمارهٔ ۱:ما برفتیم، تو دانی و دل غمخور ما - بخت بد تا به کجا می برد آبشخور ما


  11. حزین لاهیجی » غزلیات » شمارهٔ ۵۳:مشکل افتاد عجب کار من حیران را - دل مگر یاد دهد، مهر و وفا جانان را


    حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۹:رونق عهد شباب است دگر بُستان را - می‌رسد مژدهٔ گل بلبل خوش‌الحان را


  12. حزین لاهیجی » غزلیات » شمارهٔ ۶۴:گران افتاده لنگر، کوه درد سینه فرسا را - خدا صبری دهد دلهای از جا رفتهٔ ما را

    حزین لاهیجی » غزلیات » شمارهٔ ۸۳:به آب از آتش می داده ام خاک مصلّا را - به باد، از نالهٔ نی دادهام، ناموس تقوا را

    حزین لاهیجی » غزلیات » شمارهٔ ۹۷:به فردا وعده داد امروز جان ناشکیبا را - که شادی مرگ سازد، وعده فردای او ما را

    حزین لاهیجی » غزلیات ناتمام » شمارهٔ ۱۰:چنان افشاند چشمم، بی‌تو، اشک بی‌محابا را - که ابر امشب، غلط هردم به دریا می‌کند ما را

    حزین لاهیجی » غزلیات ناتمام » شمارهٔ ۱۹:گران‌جان می‌کند، تعظیم بی‌جا اهل دنیا را - نگین از بهر نام خشک، خالی می‌کند جا را


    حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳:اگر آن تُرکِ شیرازی به‌دست‌آرد دل ما را - به خال هِندویَش بَخشَم سمرقند و بُخارا را


  13. حزین لاهیجی » غزلیات » شمارهٔ ۹۹:عنان ریز است از هرسو، سپاه عشق بر دل‌ها - نپرسد سیل بی‌زنهار، هرگز راه منزل‌ها


    حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱:اَلا یا اَیُّهَا السّاقی اَدِرْ کَأسَاً و ناوِلْها - که عشق آسان نمود اوّل ولی افتاد مشکل‌ها


  14. حزین لاهیجی » غزلیات » شمارهٔ ۱۵۸:در مجلس ما خون دل است اینکه به جام است - هر قطره که از دل نتراویده حرام است


    حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۶:گل در بَر و می در کف و معشوق به کام است - سلطانِ جهانم به چنین روز غلام است


  15. حزین لاهیجی » غزلیات » شمارهٔ ۱۶۸:بر سر خود دهدم جا، خم پاکیزه سرشت - خاکم آن روزکه درمیکده خواهد شد خشت


    حافظ » قطعات » قطعه شمارهٔ ۳ - ماده تاریخ وفات تورانشاه (میل بهشت = ۷۸۷):آصف عهد زمان جان جهان تورانشاه - که در این مزرعه جز دانهٔ خیرات نکشت

    حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۸۰:عیبِ رندان مَکُن ای زاهدِ پاکیزه‌سرشت - که گناهِ دگران بر تو نخواهند نوشت

    حافظ » اشعار منتسب » شمارهٔ ۳۰:برو ای زاهد و دعوت مکنم سوی بهشت - که خدا در ازل از اهل بهشتم بسرشت


  16. حزین لاهیجی » غزلیات » شمارهٔ ۱۷۴:یاری که غمی می برد از یاد، شراب است - خون گرمی اگر هست درین بزم، کباب است


    حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۹:ما را زِ خیالِ تو چه پروایِ شراب است؟ - خُم گو سر خود گیر، که خُمخانه خراب است


  17. حزین لاهیجی » غزلیات » شمارهٔ ۲۵۶:برهمن مذهبان زنار بندانند از مویت - مغان آتش پرستی می کنند از دیدن رویت


    حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۹۵:مدامم مست می‌دارد نسیمِ جَعدِ گیسویت - خرابم می‌کند هر دَم، فریبِ چشمِ جادویت


  18. حزین لاهیجی » غزلیات » شمارهٔ ۲۶۷:عشق اگر یار شود، سود و زیان این همه نیست - سر جانانه سلامت، غم جان اینهمه نیست


    حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۷۴:حاصلِ کارگه کون و مکان این همه نیست - باده پیش آر که اسبابِ جهان این همه نیست


  19. حزین لاهیجی » غزلیات » شمارهٔ ۲۸۷:زان شمع گلعذاران، هرجا سخن برآید - پروانه از چراغان، مرغ از چمن برآید


    حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۳۳:دست از طلب ندارم تا کامِ من برآید - یا تن رسد به جانان یا جان ز تن برآید


  20. حزین لاهیجی » غزلیات » شمارهٔ ۲۸۸:اشکم از دیده به دنبال کسی می‌آید - ناله بر لب، پی فریادرسی می‌آید


    حافظ » اشعار منتسب » شمارهٔ ۱۱:مژده ای دل که مسیحا نفسی می‌آید - که ز انفاس خوشش بوی کسی می‌آید


  21. حزین لاهیجی » غزلیات » شمارهٔ ۲۹۷:سحر ز هاتف میخانه ام سروش آمد - که بایدت به در پیر می فروش آمد


    حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۷۵:صبا به تهنیتِ پیرِ می فروش آمد - که موسمِ طرب و عیش و ناز و نوش آمد


  22. حزین لاهیجی » غزلیات » شمارهٔ ۳۰۰:شبی ز هجر تو ما را به سر نمی‌آید - که پارهٔ جگر از چشم تر نمی‌آید


    حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۳۷:نفس برآمد و کام از تو بر نمی‌آید - فغان که بختِ من از خواب در نمی‌آید


  23. حزین لاهیجی » غزلیات » شمارهٔ ۳۰۱:عشق سرکش، به فغان، زین دل ناشاد آمد - این سپندی ست کزو شعله به فریاد آمد


    حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۷۳:در نمازم خَمِ ابرویِ تو با یاد آمد - حالتی رفت که محراب به فریاد آمد


  24. حزین لاهیجی » غزلیات » شمارهٔ ۳۵۷:بهار شد که چمن جام ارغوان گیرد - ز جوش سبزه زمین رنگ آسمان گیرد


    حافظ » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۳ - قصیدهٔ در مدح شاه شیخ ابواسحاق:سپیده‌دم که صبا بوی لطف جان گیرد - چمن ز لطف هوا نکته برجنان گیرد


  25. حزین لاهیجی » غزلیات » شمارهٔ ۳۶۰:زهر غم هجر تو به جان کارگر افتاد - امّید وصال تو به عمر دگر افتاد


    حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۱۰:پیرانه سَرَم عشقِ جوانی به سر افتاد - وان راز که در دل بِنَهفتم به درافتاد


  26. حزین لاهیجی » غزلیات » شمارهٔ ۳۶۴:اگر نسیم نباشد که زلف بگشاید؟ - به عاشقان رخ معشوق را که بنماید؟


    حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۳۰:اگر به بادهٔ مُشکین دلم کشد، شاید - که بویِ خیر ز زهدِ ریا نمی‌آید


  27. حزین لاهیجی » غزلیات » شمارهٔ ۳۷۳:گر به شوخی شرری در پر پروانه زدند - آتش عشق مرا در دل دیوانه زدند


    حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۸۴:دوش دیدم که ملایک درِ میخانه زدند - گِلِ آدم بِسِرشتَند و به پیمانه زدند


  28. حزین لاهیجی » غزلیات » شمارهٔ ۳۷۸:بزم وصل است و غم هجر همان است که بود - دل پر از حسرت دیدار، چنان است که بود


    حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۱۳:گوهرِ مخزنِ اسرار همان است که بود - حُقِّهٔ مِهر بدان مُهر و نشان است که بود


  29. حزین لاهیجی » غزلیات » شمارهٔ ۳۸۲:طاق میخانهٔ مستان خم ابروی تو بود - صاف پیمانهٔ عرفان، رخ نیکوی تو بود


    حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۱۰:دوش در حلقهٔ ما قصّهٔ گیسویِ تو بود - تا دلِ شب سخن از سلسلهٔ مویِ تو بود


  30. حزین لاهیجی » غزلیات » شمارهٔ ۳۸۳:همّت ما مدد پیر و جوان خواهد بود - خاک ما خاک مراد دو جهان خواهد بود


    حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۰۵:تا ز میخانه و مِی نام و نشان خواهد بود - سرِ ما خاکِ رَهِ پیرِ مُغان خواهد بود

    حافظ » مقدّمهٔ جمع آورندهٔ دیوان حافظ:تا ز میخانه و می نام و نشان خواهد بود - سر ما خاک ره پیر مغان خواهد بود


  31. حزین لاهیجی » غزلیات » شمارهٔ ۳۸۵:در دیده مرا بی تو پریشان نظری بود - خونابهٔ آغشته به لخت جگری بود


    حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۱۶:آن یار کز او خانهٔ ما جایِ پَری بود - سر تا قدمش چون پَری از عیب بَری بود


  32. حزین لاهیجی » غزلیات » شمارهٔ ۴۰۵:در دل سخت تو هر چند که جا نتوان کرد - دامن وصل تو از دست رها نتوان کرد


    حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۳۶:دست در حلقهٔ آن زلفِ دوتا نتوان کرد - تکیه بر عهدِ تو و بادِ صبا نتوان کرد


  33. حزین لاهیجی » غزلیات » شمارهٔ ۴۰۸:چند پرسی نگهش با دل افگار چه کرد - برق بی باک عیان است که با خار چه کرد


    حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۴۱:دیدی ای دل که غمِ عشق دگربار چه کرد - چون بشد دلبر و با یارِ وفادار چه کرد


  34. حزین لاهیجی » غزلیات » شمارهٔ ۴۱۵:آنها که خاک راه تو را توتیا کنند - بی پرده گر به دیده درآیی چهاکنند


    حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۹۶:آنان که خاک را به نظر کیمیا کنند - آیا بُوَد که گوشهٔ چشمی به ما کنند


  35. حزین لاهیجی » غزلیات » شمارهٔ ۴۱۹:لب لعلت به پیامی دل ما شاد نکرد - کلک مشکین تو از غمزدگان یاد نکرد


    حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۳۸:یاد باد آن که ز ما وقتِ سفر یاد نکرد - به وداعی دلِ غمدیدهٔ ما شاد نکرد


  36. حزین لاهیجی » غزلیات » شمارهٔ ۴۲۷:بود آیا که ره مهر و وفا بگشایند؟ - در فیضی به دل، از مصر لقا بگشایند


    حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۰۲:بُوَد آیا که درِ میکده‌ها بگشایند - گره از کارِ فروبستهٔ ما بگشایند


  37. حزین لاهیجی » غزلیات » شمارهٔ ۴۲۹:عذر این بنده پذیرای دل و هوشش باد - هر غباری ست ز آیینه فراموشش باد


    حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۰۵:صوفی ار باده به‌اندازه خورَد نوشش باد - ور نه اندیشهٔ این کار فراموشش باد


  38. حزین لاهیجی » غزلیات » شمارهٔ ۴۵۰:ساقی به حریفان خط جامی نفرستاد - دیری ست که مستانه پیامی نفرستاد


    حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۰۹:دیر است که دلدار پیامی نفرستاد - ننوشت سلامی و کلامی نفرستاد


  39. حزین لاهیجی » غزلیات » شمارهٔ ۴۶۶:تا سرو را هوای قدت سرفراز کرد - پا از گلیم ناز چو زلفت دراز کرد

    حزین لاهیجی » غزلیات » شمارهٔ ۴۸۶:باد صبا فسانهٔ زلف تو ساز کرد - پیغام آشنا، شب ما را دراز کرد


    حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۳۳:صوفی نهاد دام و سَرِ حُقِّه، باز کرد - بنیادِ مکر با فلکِ حُقِّه‌باز کرد


  40. حزین لاهیجی » غزلیات » شمارهٔ ۴۷۴:گر دل سر شکایت دیرینه واکند - بیگانگی چه ها به تو دیر آشنا کند

    حزین لاهیجی » غزلیات ناتمام » شمارهٔ ۱۷۴:آن کیست تا ز کار کسی عقده واکند؟ - تقدیر نی به ناخن مشکل گشا کند


    حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۸۶:گر مِی فروش حاجتِ رندان روا کند - ایزد گنه ببخشد و دفعِ بلا کند


  41. حزین لاهیجی » غزلیات » شمارهٔ ۴۹۷:نه هرکه طبل و علم ساخت سروری داند - نه هر که تاخت به لشکر سکندری داند


    حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۷۷:نه هر که چهره برافروخت دلبری داند - نه هر که آینه سازد سِکندری داند


  42. حزین لاهیجی » غزلیات » شمارهٔ ۵۳۵:ای صبا نکته ای از لعل شکربار بیار - گهری تحفه ز گجینه ی اسرار بیار


    حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۴۹:ای صبا نَکهَتی از خاکِ رَهِ یار بیار - بِبَر اندوهِ دل و مژدهٔ دلدار بیار


  43. حزین لاهیجی » غزلیات » شمارهٔ ۵۵۸:جلوهٔ ناز تو ای سرو روان ما را بس - دولت وصل تو از هر دو جهان ما را بس


    حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۶۸:گُلعِذاری ز گلستانِ جهان ما را بس - زین چمن سایهٔ آن سروِ روان ما را بس


  44. حزین لاهیجی » غزلیات » شمارهٔ ۵۶۲:ای ساقی صبوح نجات از خمار بخش - جامی به طاق ابروی صبح بهار بخش


    حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۷۵:صوفی گُلی بچین و مُرَقَّع به خار بخش - وین زهدِ خشک را به مِی خوشگوار بخش


  45. حزین لاهیجی » غزلیات » شمارهٔ ۵۶۳:گر نشد جان و دلم از رخ زیبای تو خوش - می کنم خاطر خود را به تمنّای تو خوش


    حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۸۷:ای همه شکلِ تو مَطبوع و همه جایِ تو خوش - دلم از عشوهٔ شیرینِ شِکرخایِ تو خوش


  46. حزین لاهیجی » غزلیات » شمارهٔ ۵۷۱:چو شمع، انجمن افروز کفر و ایمان باش - به مدعای دل کافر و مسلمان باش


    حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۷۳:اگر رفیقِ شفیقی درست پیمان باش - حریفِ خانه و گرمابه و گلستان باش


  47. حزین لاهیجی » غزلیات » شمارهٔ ۵۸۲:گر تیر جفایی رسد از دوست، نشان باش - با خصم دم تیغ شو و پشت کمان باش


    حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۷۲:باز آی و دلِ تنگِ مرا مونس جان باش - وین سوخته را مَحرَمِ اسرارِ نهان باش


  48. حزین لاهیجی » غزلیات » شمارهٔ ۵۹۲:کرده عشق شعله خوب ریشه در جانم چو شمع - از زبان آتشین خود گدازانم چو شمع


    حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۹۴:در وفایِ عشقِ تو مشهورِ خوبانم چو شمع - شب‌نشینِ کویِ سربازان و رِندانم چو شمع


  49. حزین لاهیجی » غزلیات » شمارهٔ ۶۱۲:زهی ز صبح بناگوشت آفتاب خجل - ز خط غالیه سای تو، مشک ناب خجل


    حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۰۵:به وقت گُل شدم از توبهٔ شراب خَجِل - که کَس مباد ز کِردارِ ناصَواب خَجِل


  50. حزین لاهیجی » غزلیات » شمارهٔ ۶۱۸:با یاد نرگست، چو می ناب می‌زدم - پیمانه را به گوشهٔ محراب می‌زدم


    حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۲۰:دیشب به سیلِ اشک رَهِ خواب می‌زدم - نقشی به یادِ خَطِّ تو بر آب می‌زدم


  51. حزین لاهیجی » غزلیات » شمارهٔ ۶۲۵:دل تنگ از ستمت رشک گلستان کردم - لب زخمی ز دم تیغ تو خندان کردم


    حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۱۹:سال‌ها پیرُویِ مذهبِ رندان کردم - تا به فتویِ خِرَد حرص به زندان کردم


  52. حزین لاهیجی » غزلیات » شمارهٔ ۶۲۷:برخیز سوی عالم بالا برون رویم - از خود به یاد آن قد رعنا برون رویم


    حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۱۲:بُشری اِذِ السَّلامةُ حَلَّت بِذی سَلَم - لِلّهِ حمدُ مُعتَرِفٍ غایةَ النِّعَم


  53. حزین لاهیجی » غزلیات » شمارهٔ ۶۴۰:ترسم که پریشان شود از ناله غبارم - در کوی تو خاموشی از آن است شعارم


    حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۲۵:گر دست دهد خاکِ کفِ پایِ نگارم - بر لوحِ بَصَر خطِّ غباری بنگارم


  54. حزین لاهیجی » غزلیات » شمارهٔ ۶۴۹:گرچه در سینه صد آتشکده آتش دارم - لله الحمد که با سوزش دل خوش دارم


    حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۲۶:در نهانخانهٔ عِشرت صَنَمی خوش دارم - کز سرِ زلف و رُخَش، نعل در آتش دارم


  55. حزین لاهیجی » غزلیات » شمارهٔ ۶۵۹:خوش آنکه خرقهٔ ناموس و ننگ پاره کنم - به جان غلامی رند شراب خواره کنم


    حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۵۰:به عزمِ توبه سحر گفتم استخاره کُنَم - بهارِ توبه شِکَن می‌رسد چه چاره کُنَم؟


  56. حزین لاهیجی » غزلیات » شمارهٔ ۷۱۴:زاهد از پای خم باده چه سان برخیزم؟ - من نیفتاده ام آن سان که توان برخیزم


    حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۳۶:مژدهٔ وصلِ تو کو کز سرِ جان برخیزم - طایرِ قُدسم و از دامِ جهان برخیزم


  57. حزین لاهیجی » غزلیات » شمارهٔ ۷۴۸:زهد ما با می گلفام چه خواهد بودن؟ - آبروی خرد خام چه خواهد بودن؟


    حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۹۱:خوشتر از فکر می و جام چه خواهد بودن؟ - تا ببینم که سرانجام چه خواهد بودن


  58. حزین لاهیجی » غزلیات » شمارهٔ ۷۵۸:بگشای زلف و طرهٔ سنبل به تاب کن - در دامن نسیم صبا مشک ناب کن


    حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۹۵:گلبرگ را ز سنبل مشکین نقاب کن - یعنی که رخ بپوش و جهانی خراب کن

    حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۹۶:صبح است ساقیا قدحی پرشراب کن - دور فلک درنگ ندارد شتاب کن


  59. حزین لاهیجی » غزلیات » شمارهٔ ۷۸۶:من نه حریف وعده ام طاقت انتظار کو؟ - تا به اجل سپارمش جان امیدوار کو؟


    حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۱۴:گلبن عیش می‌دمد ساقی گلعذار کو - باد بهار می‌وزد باده خوشگوار کو


  60. حزین لاهیجی » غزلیات » شمارهٔ ۸۰۴:سوی محراب شدم با می ناب آلوده - در بغل مصحف و دامن به شراب آلوده


    حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۲۳:دوش رفتم به در میکده خواب‌آلوده - خرقه تر دامن و سجّاده شراب‌آلوده


  61. حزین لاهیجی » غزلیات » شمارهٔ ۸۱۶:رسید از عرق آن شاخ گل گلاب زده - چو لاله عارض گلبرگش آفتاب زده


    حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۲۱:در سرای مغان رفته بود و آب زده - نشسته پیر و صلایی به شیخ و شاب زده


  62. حزین لاهیجی » غزلیات » شمارهٔ ۸۲۵:لوح دل را اگر از نقش دوبی ساده کنی - خاطر از خانقه و میکده آزاده کنی

    حزین لاهیجی » غزلیات » شمارهٔ ۸۹۴:خاطر از دردسر بیهده آزاده کنی - سر اگر در ره رندان دل افتاده کنی


    حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۸۱:بشنو این نکته که خود را ز غم آزاده کنی - خون خوری گر طلب روزی ننهاده کنی


  63. حزین لاهیجی » غزلیات » شمارهٔ ۸۲۸:یک نفس نیست که خون در دل شیدا نکنی - آتش آه مرا بادیه پیما نکنی


    حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۸۰:ای که در کشتن ما هیچ مدارا نکنی - سود و سرمایه بسوزی و محابا نکنی


  64. حزین لاهیجی » غزلیات » شمارهٔ ۸۳۳:من رند خراباتم،سر مست و خراب اولی - وین عقل نصیحت گر، مغلوب شراب اولی


    حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۶۶:این خرقه که من دارم در رهن شراب اولی - وین دفتر بی‌معنی غرق می ناب اولی


  65. حزین لاهیجی » غزلیات » شمارهٔ ۸۶۲:حین طفت حول الحی اذ مررت بالجانی - رهزن دل و دین شد، چشم نامسلمانی


    حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۷۳:وقت را غنیمت دان آن قدَر که بتْوانی - حاصل از حیات ای جان این دم است تا دانی


  66. حزین لاهیجی » قطعات » شمارهٔ ۱۶ - صحبت نامردمان:افتاده ام به صحبت نامردمان حزین - دور زمانه ام، ستمی زین بتر نکرد


    حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۳۹:رو بر رَهَش نهادم و بر من گذر نکرد - صد لطف چشم داشتم و یک نظر نکرد

    حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۴۰:دلبر بِرَفت و دلشدگان را خبر نکرد - یادِ حریفِ شهر و رفیقِ سفر نکرد


  67. حزین لاهیجی » قطعات » شمارهٔ ۴۴ - تضمین از سعدی:بود بر محملم، دل چون درایی - مرنج از من، اگر سنجم نوایی


    حافظ » اشعار منتسب » شمارهٔ ۳۵:پدید آمد رسوم بی وفایی - نماند از کس نشان آشنایی


  68. حزین لاهیجی » قطعات » شمارهٔ ۴۸ - صحبت ناجنس:دارم آزرده دلی، تنگ تر از دیدهٔ میم - شده ام داغ درین دایره چون نقطه جیم


    حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۶۷:فتوی پیرِ مُغان دارم و قولیست قدیم - که حرام است مِی آنجا که نه یار است ندیم


  69. حزین لاهیجی » قطعات » شمارهٔ ۵۶ - در تاریخ تدوین چهارمین دیوان خود فرموده است:هزار و یکصد و پنجاه و پنج هجری بود - که گشت نسخه ی دیوان چارمین سپری


    حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۵۲:طفیل هستی عشقند آدمی و پری - ارادتی بنما تا سعادتی ببری


  70. حزین لاهیجی » رباعیات » شمارهٔ ۱۸:از عمر عزیز رفته افزون از شصت - گاهی در کار و گه به کوتاهی دست


    حافظ » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۵:من با کمر تو در میان کردم دست - پنداشتمش که در میان چیزی هست


  71. حزین لاهیجی » رباعیات » شمارهٔ ۵۰:در زیر فلک نالهٔ ما بی اثر است - بی دردان را ز درد ما کی خبر است؟


    حافظ » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۴:ماهی که قدش به سرو می‌ماند راست - آیینه به دست و روی خود می‌آراست


  72. حزین لاهیجی » رباعیات » شمارهٔ ۱۶۶:در راه خطیری که نشیب است و فراز - کورانه به پای خفتهٔ خویش مناز


    حافظ » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۲۲:در سنبلش آویختم از روی نیاز - گفتم من سودازده را کار بساز


  73. حزین لاهیجی » رباعیات » شمارهٔ ۲۵۸:در کعبه حزین ، امیر اسلام شوی - در دیر حریف باده و جام شوی


    حافظ » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۴۲:گر همچو من افتادهٔ این دام شوی - ای بس که خراب باده و جام شوی


  74. حزین لاهیجی » غزلیات ناتمام » شمارهٔ ۷۷:افروخت بخت تیره، ز اشک مدام ما - چون داغ لاله، بی شفقی نیست شام ما


    حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۱:ساقی به نورِ باده برافروز جامِ ما - مطرب بگو که کارِ جهان شُد به کامِ ما


  75. حزین لاهیجی » غزلیات ناتمام » شمارهٔ ۹۶:با چشم سیر، نعمت دنیا چه حاجت است؟ - تا آبرو به جاست، به دریا چه حاجت است؟


    حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۳:خلوت گُزیده را به تماشا چه حاجت است - چون کوی دوست هست به صحرا چه حاجت است


  76. حزین لاهیجی » غزلیات ناتمام » شمارهٔ ۱۳۵:گزند کوکب از کژدم فزون جان را زیان دارد - خدا از چشم این شب‌زنده‌داران در امان دارد


    حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۲۰:بتی دارم که گِرد گل ز سُنبل سایه‌بان دارد - بهارِ عارضش خطّی به خونِ ارغوان دارد


  77. حزین لاهیجی » غزلیات ناتمام » شمارهٔ ۱۳۷:تپش سینهٔ ما، بانگ درایی دارد - جادهٔ نالهٔ ما راه به جایی دارد


    حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۲۳:مطربِ عشق عجب ساز و نوایی دارد - نقشِ هر نغمه که زد راه به جایی دارد


  78. حزین لاهیجی » غزلیات ناتمام » شمارهٔ ۳۳۲:ای که بر دیدهٔ اغیار خرامی داری - یک ره، از ناز نگفتی که غلامی داری


    حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۴۸:ای که در کوی خرابات مقامی داری - جم وقت خودی ار دست به جامی داری

    حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۴۹:ای که مهجوری عشاق روا می‌داری - عاشقان را ز بر خویش جدا می‌داری



sunny dark_mode