گنجور

 
قطران تبریزی

چون کشته ببینم دو لب کرده فراز

وز جان تهی این قالب فرسوده به آز

بر بالینم نشسته می گوی بناز

که کشته ترا من و پشیمان شده باز

 
sunny dark_mode