گنجور

 
ابوسعید ابوالخیر

سودای توام در جنون می‌زد دوش

دریای دو دیده موج خون می‌زد دوش

در نیم‌شبی خیل خیال تو رسید

ورنه جانم خیمه برون می‌زد دوش

 
sunny dark_mode