گنجور

 
مولانا نجم‌الدین رازی

فهرست زیر شامل اشعاری است که در نسخه‌های دیوان‌های هر دو سخنور آمده است و به هر دو منتسب است:


  1. مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۷۵۹ :: نجم‌الدین رازی » مجموعهٔ اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۸۶

    مولانا (بیت ۱): ای نسخهٔ نامهٔ الهی که توی - وی آینهٔ جمال شاهی که توی

    نجم‌الدین رازی (بیت ۱): ای نسخهٔ نامهٔ الهی که تویی - وی آینهٔ جمال شاهی که تویی



در این بخش مجموعه شعرهایی از دو شاعر را که توأماً هموزن و همقافیه هستند در گروه‌های مجزا فهرست کرده‌ایم:


  1. مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۱۵:ای جان و قوام جمله جان‌ها - پر بخش و روان کن روان‌ها


    نجم‌الدین رازی » مرصاد العباد من المبدأ الی المعاد » باب دوم » فصل سیم:نظار گیان روی خوبت - چون در نگرند از کرانها


  2. مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۱۳:اگر تو عاشق عشقی و عشق را جویا - بگیر خنجر تیز و ببر گلوی حیا

    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۱۴:درخت اگر متحرک بدی ز جای به جا - نه رنج اره کشیدی نه زخم‌های جفا

    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۱۶:روم به حجره خیاط عاشقان فردا - من درازقبا با هزار گز سودا

    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۱۷:چه نیکبخت کسی که خدای خواند تو را - درآ درآ به سعادت درت گشاد خدا

    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۲۱:مرا تو گوش گرفتی همی‌کشی به کجا - بگو که در دل تو چیست چیست عزم تو را

    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۲۲:رویم و خانه بگیریم پهلوی دریا - که داد اوست جواهر که خوی اوست سخا

    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۲۳:کجاست مطرب جان تا ز نعره‌های صلا - درافکند دم او در هزار سر سودا

    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۲۴:چه خیره می‌نگری در رخ من ای برنا - مگر که در رخمست آیتی از آن سودا

    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۲۶:برفت یار من و یادگار ماند مرا - رخ معصفر و چشم پرآب و وااسفا

    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۲۷:به جان پاک تو ای معدن سخا و وفا - که صبر نیست مرا بی‌تو ای عزیز بیا

    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۲۹:شراب داد خدا مر مرا تو را سرکا - چو قسمتست چه جنگست مر مرا و تو را

    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۳۱:سبکتری تو از آن دم که می‌رسد ز صبا - ز دم زدن نشود سیر و مانده کس جانا

    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۳۶:مبارکی که بود در همه عروسی‌ها - در این عروسی ما باد ای خدا تنها


    نجم‌الدین رازی » مرصاد العباد من المبدأ الی المعاد » باب پنجم » خاتمه تحریر دوم مرصاد العباد:شها توقعم از خدمتی چنین کردن - نه جبه بود و نه دستار و طیلسان وردا

    نجم‌الدین رازی » مجموعهٔ اشعار » سایر اشعار » شمارهٔ ۲:شها توقعم از خدمتی چنین کردن - نه جبه بود و نه دستار و طیلسان وردا


  3. مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۷۹:ای کرده میان سینه غارت - ای جان و هزار جان شکارت

    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۱۸:نفسی بهوی الحبیب فارت - لما رات الکوس دارت


    نجم‌الدین رازی » مرصاد العباد من المبدأ الی المعاد » باب دوم » فصل سیم:عشق آمدو کرد عقل غارت - ای دل تو بجان بر این بشارت

    نجم‌الدین رازی » رسالهٔ عشق و عقل (معیار الصدق فی مصداق العشق) » بخش ۴ - فصل:عشق آمد و عقل کرد غارت - ای دل تو بجان بر این بشارت

    نجم‌الدین رازی » مجموعهٔ اشعار » سایر اشعار » شمارهٔ ۳:عشق آمد و کرد عقل غارت - ای دل تو به جان بر این بشارت


  4. مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۸۴:عاشقان را گرچه در باطن جهانی دیگرست - عشق آن دلدار ما را ذوق و جانی دیگرست


    نجم‌الدین رازی » رسالهٔ عشق و عقل (معیار الصدق فی مصداق العشق) » بخش ۴ - فصل:عشق را گوهر برون از کون کانی دیگرست - کشتگان عشق را از وصل جانی دیگرست

    نجم‌الدین رازی » مجموعهٔ اشعار » سایر اشعار » شمارهٔ ۵:عشق را گوهر برون از کون کانی دیگرست - کششتگان عشق را از وصل جانی دیگرست


  5. مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۵۰:از بامداد روی تو دیدن حیات ماست - امروز روی خوب تو یا رب چه دلرباست


    نجم‌الدین رازی » مجموعهٔ اشعار » سایر اشعار » شمارهٔ ۴:دل در جهان مبند جهان یار بی وفاست - تکیه برو مکن که برو تکیه بر هواست


  6. مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۸۰:به حق آن که در این دل به جز ولای تو نیست - ولی او نشوم کو ز اولیای تو نیست

    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۸۱:چه گوهری تو که کس را به کف بهای تو نیست - جهان چه دارد در کف که آن عطای تو نیست


    نجم‌الدین رازی » مرصاد العباد من المبدأ الی المعاد » باب سیم » فصل هشتم:ز کوش ای دل پردرد پای باز مکش - وگرچه دانم کاین بادیه بپای تو نیست

    نجم‌الدین رازی » مرصاد العباد من المبدأ الی المعاد » باب پنجم » فصل دوم:ز کویش ای دل پر درد پای باز مکش - اگر چه دانم کین بادیه بپای تو نیست


  7. مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۹۶:بیچاره کسی که زر ندارد - وز معدن زر خبر ندارد

    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۷۲۱:هر سینه که سیمبر ندارد - شخصی باشد که سر ندارد


    نجم‌الدین رازی » مجموعهٔ اشعار » سایر اشعار » شمارهٔ ۹:دل بی تو ز تو خبر ندارد - در عشق تو خواب و خور ندارد


  8. مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۹۷۳:صوفیان در دمی دو عید کنند - عنکبوتان مگس قدید کنند


    نجم‌الدین رازی » مرصاد العباد من المبدأ الی المعاد » باب چهارم » باب چهارم در بیان معاد نفوس سعدا و اشقیا:صوفیان در دمی دوعید کنند - عنکبوتان مگس قدید کنند


  9. مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۱۵۶:مطرب عاشقان بجنبان تار - بزن آتش به مؤمن و کفار

    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۱۵۷:گر تو خواهی وطن پر از دلدار - خانه را رو تهی کن از اغیار

    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۱۵۸:رحم بر یار کی کند هم یار - آه بیمار کی شنود بیمار

    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۱۶۳:عار بادا جهانیان را عار - از دو سه ماده ابله طرار

    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۱۶۴:خلق را زیر گنبد دوار - چشم‌ها کور و دیدنی بسیار

    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۱۷۷:آفتابی برآمد از اسرار - جامه شویی کنیم صوفی وار

    مولانا » مجالس سبعه » المجلس الثانی » مناجات:طلب ای عاشقان خوش رفتار - طرب ای نیکوان شیرین کار


    نجم‌الدین رازی » مرصاد العباد من المبدأ الی المعاد » باب چهارم » فصل سیم:حلقه در گوش چرخ و انجم کن - تا دهندت ببندگی اقرار


  10. مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۲۹۴:کل عقل بوصلکم مدهش - کل خد ببینکم مخدش


    نجم‌الدین رازی » مرصاد العباد من المبدأ الی المعاد » باب پنجم » فصل سیم:چیست دنیا و خلق و استظهار - خاکدانی پر از سگ و مردار


  11. مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۴۳۳:من آنم کز خیالاتش تراشنده وثن باشم - چو هنگام وصال آمد بتان را بت شکن باشم

    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۴۳۴:چو آمد روی مه رویم که باشم من که من باشم - چو هر خاری از او گل شد چرا من یاسمن باشم


    نجم‌الدین رازی » مرصاد العباد من المبدأ الی المعاد » باب سیم » فصل چهارم:چو آمدم روی مهرویم که باشم من باشم - که آنگه خوش بوم با او که من بی خویشتن باشم


  12. مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۶۶۷:من ز وصلت چون به هجران می روم - در بیابان مغیلان می روم


    نجم‌الدین رازی » مرصاد العباد من المبدأ الی المعاد » باب پنجم » باب پنجم در بیان سلوک طوایف مختلف:هر کجا شهری است قطاع من است - گر بایران گر بتوران میروم


  13. مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۹۳۶:عاشقان نالان چو نای و عشق همچون نای زن - تا چه‌ها در می دمد این عشق در سرنای تن

    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۹۴۳:می گزید او آستین را شرمگین در آمدن - بر سر کویی که پوشد جان‌ها حله بدن

    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۹۴۹:آنچ می آید ز وصفت این زمانم در دهن - بر مرید مرده خوانم اندراندازد کفن

    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۹۵۶:سر فروکرد از فلک آن ماه روی سیمتن - آستین را می فشاند در اشارت سوی من

    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۹۵۹:روی او فتوی دهد کز کعبه بر بتخانه زن - زلف او دعوی کند کاینک رسن بازی رسن

    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۹۶۲:یار خود را خواب دیدم ای برادر دوش من - بر کنار چشمه خفته در میان نسترن

    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۹۶۹:از بدی‌ها آن چه گویم هست قصدم خویشتن - زانک زهری من ندیدم در جهان چون خویشتن

    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۹۷۷:در ستایش‌های شمس الدین نباشم مفتتن - تا تو گویی کاین غرض نفی من است از لا و لن

    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۹۷۸:ایها الساقی ادر کأس الحمیا نصف من - ان عشقی مثل خمر ان جسمی مثل دن

    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۹۸۱:مطربا نرمک بزن تا روح بازآید به تن - چون زنی بر نام شمس الدین تبریزی بزن


    نجم‌الدین رازی » مرصاد العباد من المبدأ الی المعاد » باب پنجم » فصل هشتم:مدعی بسیار داری اندرین صنعت ولیک - زیرکان دانند سیر از سوسن و خار از سمن


  14. مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۰۴۷:می‌آیدم ز رنگ تو ای یار بوی آن - برکنده‌ای به خشم دل از یار مهربان


    نجم‌الدین رازی » مجموعهٔ اشعار » سایر اشعار » شمارهٔ ۲۵:دل بر کن از جهان و جهان را گذشته دان - ز آن بیش عمر خود تو به غفلت بمگذاران


  15. مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۶۴۵:بخوردم از کف دلبر شرابی - شدم معمور و در صورت خرابی

    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۶۷۶:سبک بنواز ای مطرب ربایی - بگردان زوتر ای ساقی شرابی

    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۷۱۳:چنان گشتم ز مستی و خرابی - که خاکی را نمی‌دانم ز آبی


    نجم‌الدین رازی » مرصاد العباد من المبدأ الی المعاد » باب پنجم » فصل پنجم:منه مال کان ترا نیست - ترا گردد چو در دادن شتابی


  16. مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۷۲۹:با این همه مهر و مهربانی - دل می‌دهدت که خشم رانی

    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۷۳۰:آورد خبر شکرستانی - کز مصر رسید کاروانی

    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۷۳۱:بشنیده بدم که جان جانی - آنی و هزار همچنانی

    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۷۳۲:ای ساقی باده معانی - درده تو شراب ارغوانی

    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۷۳۳:ای وصل تو آب زندگانی - تدبیر خلاص ما تو دانی

    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۷۵۳:ای آنک تو شاه مطربانی - زان دلبرکش بگو که دانی

    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۷۵۴:روزی که مرا ز من ستانی - ضایع مکن از من آنچ دانی

    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۷۵۵:چون عشق کند شکرفشانی - در جلوه شود مه نهانی

    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۷۵۶:ای وصل تو اصل شادمانی - کان صورت‌هاست وین معانی

    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۷۵۷:کژزخمه مباش تا توانی - هر زخمه که کژ زنی بمانی

    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۷۵۸:مست می عشق را حیا نی - وین باده عشق را بها نی

    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۷۵۹:گویم سخن لب تو یا نی - ای لعل لب تو را بها نی

    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۷۷۰:رخ‌ها بنگر تو زعفرانی - کز درد همی‌دهد نشانی

    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۷۷۳:با یار بساز تا توانی - تا بی‌کس و مبتلا نمانی

    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۲۱۴:یا مالک دمة الزمان - یا فاتح جنة الامعانی


    نجم‌الدین رازی » مجموعهٔ اشعار » سایر اشعار » شمارهٔ ۳۰:گر با خردی و زنده جانی - بر کن دل از این جهان فانی


  17. مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۷۷۴:در فنای محض افشانند مردان آستی - دامن خود برفشاند از دروغ و راستی

    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۷۹۱:هر دلی را گر سوی گلزار جانان خاستی - در دل هر خار غم گلزار جان افزاستی


    نجم‌الدین رازی » مرصاد العباد من المبدأ الی المعاد » باب پنجم » فصل دوم:خسروا بشنو فزونی از چون من کام کاستی - راستی بتوان شنود آخر هم از ناراستی

    نجم‌الدین رازی » مجموعهٔ اشعار » سایر اشعار » شمارهٔ ۲۶:خسروا بشنو فزونی از چو من کم کاستی - راستی بتوان شنود آخر هم از ناراستی


  18. مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۸۳۰:هله پاسبان منزل تو چگونه پاسبانی - که ببرد رخت ما را همه دزد شب نهانی

    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۸۳۱:چو نماز شام هر کس بنهد چراغ و خوانی - منم و خیال یاری غم و نوحه و فغانی

    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۸۳۵:ز گزاف ریز باده که تو شاه ساقیانی - تو نه‌ای ز جنس خلقان تو ز خلق آسمانی

    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۸۴۴:تو کیی در این ضمیرم که فزونتر از جهانی - تو که نکته جهانی ز چه نکته می‌جهانی

    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۸۵۲:چو یقین شده‌ست دل را که تو جان جان جانی - بگشا در عنایت که ستون صد جهانی


    نجم‌الدین رازی » مجموعهٔ اشعار » سایر اشعار » شمارهٔ ۲۹:به صبا پیام دادم که ز روی مهربانی - سحری به کوی آن بت گذری کن ار توانی


  19. مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۸۹۷:بوی باغ و گلستان آید همی - بوی یار مهربان آید همی


    نجم‌الدین رازی » مرصاد العباد من المبدأ الی المعاد » باب دوم » فصل سیم:بوی جوی مولیان آید همی - بوی یار مهربان آید همی


  20. مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۹۱۴:ناگهان اندر دویدم پیش وی - بانگ برزد مست عشق او که هی

    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۹۲۲:هم تو شمعی هم تو شاهد هم تو می - هم بهاری در میان ماه دی


    نجم‌الدین رازی » رسالهٔ عشق و عقل (معیار الصدق فی مصداق العشق) » بخش ۶ - فصل:تا قیامت شرح عشقش دادمی - گر کسی بودی که باور داشتی


  21. مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۹۴۴:ای مبدعی که سگ را بر شیر می‌فزایی - سنگ سیه بگیری آموزیش سقایی

    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۹۶۳:می‌زن سه تا که یکتا گشتم مکن دوتایی - یا پرده رهاوی یا پرده رهایی

    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۹۶۴:دی دامنش گرفتم کای گوهر عطایی - شب خوش مگو مرنجان کامشب از آن مایی

    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۹۶۶:هر چند بی‌گه آیی بی‌گاه خیز مایی - ای خواجه خانه بازآ بی‌گاه شد کجایی

    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۹۶۷:آمد ز نای دولت بار دگر نوایی - ای جان بزن تو دستی وی دل بکوب پایی

    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۹۶۸:ای چنگیان غیبی از راه خوش نوایی - تشنه دلان خود را کردید بس سقایی


    نجم‌الدین رازی » مجموعهٔ اشعار » سایر اشعار » شمارهٔ ۳۲:ای دل مگر تو از درافتادگی درآیی - ورنه به شوخ چشمی با عشق کی بر آیی


  22. مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۹۷۵:هر روز بامداد به آیین دلبری - ای جان جان جان به من آیی و دل بری

    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۹۷۶:شد جادوی حرام و حق از جادوی بری - بر تو حرام نیست که محبوب ساحری

    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۹۷۷:هر روز بامداد درآید یکی پری - بیرون کشد مرا که ز من جان کجا بری

    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۹۷۸:ای دل ز بامداد تو بر حال دیگری - وز شور خویش در من شوریده ننگری

    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۹۹۰:جان خاک آن مهی که خداش است مشتری - آن کس ملک ندید و نه انسان و نی پری

    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۹۹۱:ای عشق پرده در که تو در زیر چادری - در حسن حوریی تو و در مهر مادری

    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۹۹۲:ای بس فراز و شیب که کردم طلب گری - گه لوح دل بخواندم و گه نقش کافری

    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۰۰۴:بزم و شراب لعل و خرابات و کافری - ملک قلندرست و قلندر از او بری

    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۰۰۶:سیمرغ و کیمیا و مقام قلندری - وصف قلندرست و قلندر از او بری

    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۲۲۳:یا من یزید حسنک حقا تحیری - اهلا و مرحبا بسراج منور


    نجم‌الدین رازی » مجموعهٔ اشعار » ملحقات » شمارهٔ ۵:تا کی هواپرستی و برگردی از خدای - تا چند دین فروشی و دنیای دون خری


  23. مولانا » دیوان شمس » مستدرکات » تکه ۱:کدیه‌ای می‌کنم سبک بشنو - خبر عشق می‌دهم بگرو


    نجم‌الدین رازی » مرصاد العباد من المبدأ الی المعاد » باب سیم » باب سیم در معاش خلق:لقمه با بیم جان زند آهو - زان ندارد شکنبه و پهلو


  24. مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۳:آن کس که ترا نقش کند او تنها - تنها نگذاردت میان سودا

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۵۲:تنبور چو تن تن برآرد به نوا - زنجیر در آن شود دل بی‌سر و پا

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۶۲:گر عمر بشد عمر دگر داد خدا - گر عمر فنا نماند نک عمر بقا

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۷۳:می‌آمد یار مست و تنها تنها - با نرگس پرخمار رعنا رعنا

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۷۵:هان ای سفری عزم کجایست کجا - هرجا که روی نشسته‌ای در دل ما


    نجم‌الدین رازی » مرصاد العباد من المبدأ الی المعاد » باب دوم » فصل دوم:بیگانگیی نیست تومایی ما تو - سر جامه تویی و بن جامه ما


  25. مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۲۰:ای داده بنان گوهر ایمانی را - داده بجوی قلب یکی کانی را


    نجم‌الدین رازی » مجموعهٔ اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۱:یا رب تو مرین سایهٔ یزدانی را - بگذار بدین جهان جهانبانی را


  26. مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۱۷:آن آتش ساده که ترا خورد و بکاست - آن ساده به از دو صد نگار زیبا است

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۱۸:آن بت که جمال و زینت مجلس ماست - در مجلس ما نیست ندانیم کجاست

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۲۱:آنجا که توی همه غم و جنگ و جفاست - چون غرقهٔ ما شدی همه لطف و وفاست

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۳۷:آن شب که ترا به خواب بینم پیداست - چون روز شود چو روز دل پرغوغاست

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۶۲:امروز چه روز است که خورشید دوتاست - امروز ز روزها برونست و جداست

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۶۸:امشب شب آنست که جان شبهاست - امشب شب آنست که حاجات رواست

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۹۱:ای دوست مکن که روزها را فرداست - نیکی و بدی چو روز روشن پیداست

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۹۴:ای ساقی جان مطرب ما را چه شده است - چون می‌نزند رهی ره او که زده است

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۲۰۴:این چرخ و فلکها که حد بینش ماست - در دست تصرف خدا کم ز عصاست

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۲۴۲:برکان شکر چند مگس را غوغاست - کی کان شکر را به مگسها پرواست

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۲۴۹:بگذشت سوار غیب و گردی برخاست - او رفت ز جای و گرد او هم برخاست

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۲۵۲:بیچاره‌تر از عاشق بیصبر کجاست - کاین عشق گرفتاری بی‌هیچ دواست

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۲۵۳:بی‌دیده اگر راه روی عین خطاست - بر دیده اگر تکیه زدی تیر بلاست

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۲۷۰:توبه کردم که تا جانم برجاست - من کج نروم نگردم از سیرت راست

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۲۷۴:تهدید عدو چه بشنود عاشق راست - میراند خر تیز بدان سو که خداست

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۲۸۵:چنگی صنمی که ساز چنگش بنواست - بر چنگ ترانه‌ای همی زد شبها است

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۳۲۰:دستت دو و پایت دو و چشمت دو رواست - اما دل و معشوق دو باشند خطاست

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۳۳۵:دیوانه شدم خواب ز دیوانه خطا است - دیوانه چه داند که ره خواب کجاست

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۳۵۶:شمعی که در اینخانه بدی خانه کجاست - در دیده بد امروز میان دلهاست

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۳۶۸:قومی غمگین و خود مدان غم ز کجاست - قومی شادان و بیخبر کان ز چه جاست

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۳۹۲:گفتند که شش جهت همه نور خداست - فریاد ز حلق خاست کان نور کجاست

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۴۰۰:گویند مرا که این همه درد چراست - وین نعره و آواز و رخ زرد چراست

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۴۲۴:می‌گفت یکی پری که او ناپیداست - کان جان که مقدست است از جای کجاست

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۴۴۰:هر ذره که چون گرسنه بر خوان خداست - گر تا باید خورند اینخوان برپاست

    مولانا » فیه ما فیه » فصل اول - یکی می‌گفت که مولانا سخن نمی‌فرماید:مرغی که بر آن کوه، نشست و برخاست - بنگر که در آن کوه چه افزود و چه کاست؟


    نجم‌الدین رازی » مرصاد العباد من المبدأ الی المعاد » باب اول » فصل سیم:در دایره‌ای کامدن و رفتن ماست - او را نه بدایت نه نهایت پیداست

    نجم‌الدین رازی » مرصاد العباد من المبدأ الی المعاد » باب اول » فصل سیم:دارنده چو ترکیب طبایع آراست - باز از چه قبل فکندش اندر کم و کاست

    نجم‌الدین رازی » مرصاد العباد من المبدأ الی المعاد » باب چهارم » فصل چهارم:دارنده چو ترکیب طبایع آراست - باز از چه قبل فکندش اندر کم و کاست


  27. مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۲۰:آن تلخ سخنها که چنان دل شکن است - انصاف بده چه لایق آن دهن است

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۲۲:آن جان که از او دلبر ما شادانست - پیوسته سرش سبز و لبش خندان است

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۴۸:آن نور مبین که در جبین ما هست - وان ضوء یقین که در دل آگاهست

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۵۲:از جمله طمع بریدنم آسانست - الا ز کسی که جان ما را جانست

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۶۴:امروز من و جام صبوحی در دست - می‌افتم و می‌خیزم و می‌گردم مست

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۶۶:امشب آمد خیال آن دلبر چست - در خانهٔ تن مقام دل را میجست

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۷۷:ای آمده بامداد شوریده و مست - پیداست که باده دوش گیرا بوده است

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۸۷:ای خواجه ترا غم جمال و جاهست - و اندیشهٔ باغ و راغ و خرمنگاهست

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۸۸:ای در دل من نشسته شد وقت نشست - ای توبه شکن رسید هنگام شکست

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۹۷:ای طالب اگر ترا سر این راهست - واندر سر تو هوای این درگاهست

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۲۰۰:ای کز تو دلم پر سمن و یاسمنست - وز دولت تو کیست که او همچو منست

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۲۳۸:پای تو گرفته‌ام ندارم ز تو دست - درمان ز که جویم که دلم مهر تو خست

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۲۳۹:پائی که همی رفت به شبستان سر مست - دستی که همی چید ز گل دسته بدست

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۲۶۹:توبه چکنم که توبه‌ام سایهٔ تست - بار سر توبه جمله سرمایهٔ توست

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۲۸۸:چون دید مرا مست بهم برزد دست - گفتا که شکست توبه بازآمد مست

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۳۳۰:دل یاد تو کرد چون به عشرت بنشست - جام از ساقی ربود و انداخت شکست

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۳۵۷:صد بار بگفتمت، چه هشیار و چه مست - شوخی مکن و مزن به هر شاخی دست

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۳۵۹:عشق آمد و توبه را چو شیشه بشِْکست - چون شیشه شکست کیست کو داند بست؟

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۳۸۴:گفتا که شکست توبه بازآمد مست - چون دید مرا مست بهم برزد دست

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۳۹۳:گفتی چونی بنده چنانست که هست - سودای تو بر سر است و سر بر سر دست

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۴۰۷:ماهی تو که فتنه‌ای ندارم ز تو دست - درمان ز که جویم که دلم از تو بخست

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۴۱۴:مستی ز ره آمد و بما در پیوست - ساغر می‌گشت در میان دست بدست

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۴۱۶:من آن توام کام منت باید جست - زیرا که در این شهر حدیث من و تست

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۴۲۷:ناگه ز درم درآمد آن دلبر مست - جام می لعل نوش کرده بنشست

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۴۴۴:هر روز به نو برآید آن دلبر مست - با ساغر پرفتنهٔ پرشور بدست

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۴۴۸:هر صورت کاید به از او امکان هست - چون بهتر از آن هست نه معشوق منست


    نجم‌الدین رازی » مرصاد العباد من المبدأ الی المعاد » باب سیم » فصل هشتم:گر زنده همی بینیم ای عشوه‌پرست - تا ظن نبری که در تنم جانی هست

    نجم‌الدین رازی » مجموعهٔ اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۱۴:آمد شب و بازگشتم اندر غم دوست - هم با سر گریه ای که چشم را خواست


  28. مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۵۴:از دوستی دوست نگنجم در پوست - در پوست نگنجم که شهم سخت نکوست

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۷۰:امشب منم و طواف کاشانهٔ دوست - میگردم تا بصبح در خانهٔ دوست

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۸۰:ای بی‌خبر از مغز شده غره بپوست - هشدار که در میان جان داری دوست

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۲۹۴:خواهی که ترا کشف شود هستی دوست - بر رو به درون مغز و برخیز ز پوست

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۳۲۲:دلدار اگر مرا بِدِراند پوست - افغان نکنم نگویم این درد از اوست

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۳۶۰:عشق آمد و شد چو خونم اندر رگ و پوست - تا کرد مرا تهی و پر کرد از دوست


    نجم‌الدین رازی » مرصاد العباد من المبدأ الی المعاد » باب سیم » باب سیم در معاش خلق:آمد شب و بازگشتم اندر غم دوست - هم با سر گریه‌ای چشمم را خوست

    نجم‌الدین رازی » مرصاد العباد من المبدأ الی المعاد » باب سیم » فصل بیستم:عشق آمد و شد چو خونم اندر رگ و پوست - تا کرد مرا تهی و پر کرد ز دوست

    نجم‌الدین رازی » رسالهٔ عشق و عقل (معیار الصدق فی مصداق العشق) » بخش ۴ - فصل:عشق آمد و شد چو خونم اندر رگ و پوست - تا کرد مرا تهی و پر کرد زدوست

    نجم‌الدین رازی » مجموعهٔ اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۱۳:عشق آمد و شد چو خونم اندر رگ و پوست - تا کرد مرا تهی و پر کرد ز دوست


  29. مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۸۴:ای جان ز دل تو بر دل من راهست - وز جستن آن در دل من آگاه است


    نجم‌الدین رازی » مرصاد العباد من المبدأ الی المعاد » باب سیم » فصل هفتم:تا دل ز بدو نیک جهان آگاه است - دستش ز بد و نیک جهان کوتاه است


  30. مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۹۸:ای عقل برو که عاقلی اینجا نیست - گر موی شوی موی ترا گنجانیست

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۳۱۹:درویشی و عاشقی به هم سلطانیست - گنجست غمِ عشق ولی پنهانیست

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۳۹۵:گم باد سَری که آن سَران را پا نیست - وان دل که بجان غرقهٔ این سودا نیست

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۴۰۹:مرغ جان را میل سوی بالا نیست - در شش جهتش پر زدن وپروا نیست


    نجم‌الدین رازی » مرصاد العباد من المبدأ الی المعاد » باب سیم » فصل چهارم:گفتا هر دل بعشق ما بینا نیست - هر جان صدف گوهر عشق ما نیست

    نجم‌الدین رازی » رسالهٔ عشق و عقل (معیار الصدق فی مصداق العشق) » بخش ۶ - فصل:گفتا هر دل بعشق ما بینا نیست - هر جان صدف گوهر عشق ما نیست

    نجم‌الدین رازی » مجموعهٔ اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۱۵:گفتا: هر دل به عشق ما بینا نیست - هر جان صدف گوهر عشق ما نیست


  31. مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۲۵۶:بیرون ز جهان و جان یکی دایهٔ ماست - دانستن او نه درخور پایهٔ ماست


    نجم‌الدین رازی » مرصاد العباد من المبدأ الی المعاد » باب دوم » فصل چهارم:از ما تو هر آنچ دیده‌ای سایه ماست - بیرون ز دو کون ای پسر مایه ماست

    نجم‌الدین رازی » رسالهٔ عشق و عقل (معیار الصدق فی مصداق العشق) » بخش ۶ - فصل:از ما تو هر آنچه دیده ای سایهٔ ماست - بیرون زدو کون ای پسر پایهٔ ماست

    نجم‌الدین رازی » مجموعهٔ اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۹:از ما تو هر آنچه دیده ای سایهٔ ماست - بیرون ز دو کون ای پسر پایهٔ ماست


  32. مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۳۸۶:گفتم چشمم که هست خاک کویت - پرآب مدار بی‌رخ نیکویت

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۴۱۳:مستم ز خمار عبهر جادویت - دفعم چه دهی چو آمدم در کویت


    نجم‌الدین رازی » مرصاد العباد من المبدأ الی المعاد » باب سیم » فصل هشتم:ای قبله هر که مقبل آمد کویت - روی دل جمله بختیاران سویت

    نجم‌الدین رازی » مرصاد العباد من المبدأ الی المعاد » باب چهارم » فصل چهارم:ای قبله هر که مقبل آمد کویت - روی دل جمله بختیاران سویت


  33. مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۴۶۹:آن ذره که جز همدم خورشید نشد - بر نقد زد و سخرهٔ امید نشد

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۵۲۵:از لطف تو هیچ بنده نومید نشد - مقبول تو جز قبول جاوید نشد


    نجم‌الدین رازی » مرصاد العباد من المبدأ الی المعاد » باب چهارم » فصل چهارم:از لطف تو هیچ بنده نومید شد - مقبول تو جز مقبل جاوید نشد


  34. مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۴۷۳:آن را که خدای ناف بر عشق برید - او داند ناله‌های عشاق شنید

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۵۲۱:از شربت سودای تو هر جان که مزید - زآن آب حیات در مزید است مزید

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۵۵۸:ای عشق تُوَم انّ عذابی لشدید - ای عاشق تو به زخم تیغ تو شهید

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۵۸۰:پرسید مهم که چشم تو مه را دید - گفتم که بدید و مه ز مه می‌پرسید

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۶۱۶:تیری ز کمانچهٔ ربابی بجهید - از چنبر تن گذشت و بر قلب رسید

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۶۳۹:چون روز وصال یار ما نیست پدید - اندک اندک ز عشق باید ببرید

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۷۲۳:زان مقصد صنع تو یکی نی ببرید - از بهر لب چون شکر خود بگزید

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۷۹۶:گفتم که به من رسید دردت بمزید - گفتا خنک آن جان که بدین درد رسید

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۷۹۷:گفتم که ز خردی دل من نیست پدید - غمهای بزرگ تو در او چون گنجید

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۸۵۱:هر لحظه همی خوانمش از راه بعید - کو سورهٔ یوسف است و قرآن مجید


    نجم‌الدین رازی » مرصاد العباد من المبدأ الی المعاد » باب چهارم » فصل سیم:جز دست تو زلف تو نیارست کشید - جز پای تو سوی تو ندانست دوید

    نجم‌الدین رازی » مجموعهٔ اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۴۶:جز دست تو زلف تو نیارست کشید - جز پای تو سوی تو ندانست دوید


  35. مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۴۸۱:آن روز که عشق با دلم بستیزد - جان پای برهنه از میان بگریزد

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۵۲۲:از عشق تو دریا همه شور انگیزد - در پای تو ابرها درر میریزد

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۶۴۰:چون زیر افکند در عراق آمیزد - دل عقل کند رها ز تن بگریزد

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۷۶۲:عشق آن خوشتر کز او بلاها خیزد - عاشق نبود که از بلا پرهیزد

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۸۵۸:همواره خوشی و دلکشی نامیزد - هشدار مکن کژ که قدح میریزد


    نجم‌الدین رازی » مرصاد العباد من المبدأ الی المعاد » باب سیم » فصل هفتم:دل را همه آفت از نظر می‌خیزد - چون دیده بدید دل در و آویزد


  36. مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۴۸۲:آن روز که کار وصل را ساز آید - وین مرغ از این قفس بپرواز آید


    نجم‌الدین رازی » مرصاد العباد من المبدأ الی المعاد » باب سیم » فصل چهارم:آن روز که کار وصل را ساز آید - وین مرغ ازین قفص بپرواز آید

    نجم‌الدین رازی » مجموعهٔ اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۴۲:آن روز که کار وصل را ساز آید - وین مرغ ازین قفص به پرواز آید


  37. مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۴۹۸:آن لحظه که از پیرهنت بوی رسد - من خود چه کسم چرخ و فلک جامه درد

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۵۰۰:آن وسوسه‌ای که شرمها را ببرد - آن داهیه‌ای که بندها را بدرد

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۵۳۳:امشب چه لطیف و با نوا می‌گردد - لطفی دارد که کس بدان پی نبرد

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۵۴۶:ای اطلس دعوی ترا معنی برد - فردا به قیامت این عمل خواهی برد

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۵۷۸:بر خاک نظر کند چو بر ما گذرد - تا چهرهٔ ما به خاک ره رشک برد

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۷۷۳:فردا که به محشر اندر آید زن و مرد - از بیم حساب رویها گردد زرد

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۸۵۷:هم کفرم و هم دینم و هم صافم و درد - هم پیرم و هم جوان و هم کودک خرد


    نجم‌الدین رازی » مرصاد العباد من المبدأ الی المعاد » باب دوم » باب دوم در بیان مبدأ موجودات:زان می‌خوردم که یار من زان می‌خورد - او را رخ سرخ گشت و ما را رخ زرد

    نجم‌الدین رازی » مرصاد العباد من المبدأ الی المعاد » باب سیم » فصل هشتم:باد آمد و بوی زلف جانان آورد - وان عشق کهن ناشده ما تو کرد

    نجم‌الدین رازی » مرصاد العباد من المبدأ الی المعاد » باب چهارم » باب چهارم در بیان معاد نفوس سعدا و اشقیا:باد آمد و بوی زلف جانان آورد - وان عشق کهن ناشده ما نو کرد

    نجم‌الدین رازی » مرصاد العباد من المبدأ الی المعاد » باب پنجم » فصل هفتم:عاقل چو بسیرت جهان در نگرد - اقبال زمانه را بیک جو نخرد


  38. مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۵۰۶:آن یار که از طبیب دل برباید - او را دارو طبیب چون فرماید

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۵۵۱:ای دل اگرت رضای دلبر باید - آن باید کرد و گفت کو فرماید

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۵۷۱:این واقعه را سخت بگیری شاید - از کوشش عاجزانه کاری ناید

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۵۹۹:بی‌من به زبان من سخن می‌آید - من بی‌خبرم از آنکه می‌فرماید

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۶۸۰:در می‌طلبی ز چشمه در بر ناید - جوینده در به قعر دریا باید

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۷۳۷:شاد آنکه ز دور ما یار ما بنماید - چون بچهٔ خرد آستین برخاید

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۷۷۷:کاری ز درون جان میباید - وز قصه شنیدن این گره نگشاید

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۷۸۲:گر در طلبی ز چشمه در بر ناید - جویندهٔ در به قعر دریا باید

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۸۲۳:معشوقه خانگی بکاری ناید - کو عشوه نماید و وفا ننماید

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۸۵۶:هل تا برود سرش به دیوار آید - سر بشکند و جامه به خون آلاید


    نجم‌الدین رازی » مرصاد العباد من المبدأ الی المعاد » باب سیم » فصل دهم:ای دل اگرت رضای دلبر باید - آن باید کرد و گفت‌وگو فرماید

    نجم‌الدین رازی » مرصاد العباد من المبدأ الی المعاد » باب چهارم » فصل سیم:بازی که همی دست ملک را شاید - منقار بمردار کجا آلاید

    نجم‌الدین رازی » مجموعهٔ اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۴۵:بازی که همی دست ملک را شاید - منقار به مردار کجا آلاید


  39. مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۵۲۰:از شبنم عشق خاک آدم گل شد - صد فتنه و شور در جهان حاصل شد


    نجم‌الدین رازی » مرصاد العباد من المبدأ الی المعاد » باب دوم » فصل چهارم:از شبنم عشق خاک آدم گل شد - صد فتنه و شور در جهان حاصل شد


  40. مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۵۴۹:ای اهل مناجات که در محرابید - منزل دور است یک زمان بشتابید

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۵۶۰:ای قوم که برتر از مه و مهتابید - از هستی آب و گل چرا میتابید


    نجم‌الدین رازی » مرصاد العباد من المبدأ الی المعاد » باب اول » فصل دوم:شاهان جهان بجملگی بشتابید - تا بوک بقیتی ز دین دریابید


  41. مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۵۵۲:ای دل این ره به قیل و قالت ندهند - جز بر در نیستی وصالت ندهند


    نجم‌الدین رازی » مرصاد العباد من المبدأ الی المعاد » باب سیم » فصل بیستم:ای دل این ره بقیل وقالت ندهند - جز بر در نیستی وصالت ندهند


  42. مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۵۸۹:بوی دم مقبلان چو گل خوش باشد - بدبخت چو خار تیز و سرکش باشد

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۶۹۰:دشنام که از لب تو مهوش باشد - چون لعل بود که اصلش آتش باشد


    نجم‌الدین رازی » مرصاد العباد من المبدأ الی المعاد » باب اول » باب اول در دیباچه کتاب:آن را که دل از عشق پر آتش شد - هر قصه که گوید همه دلکش باشد

    نجم‌الدین رازی » مجموعهٔ اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۲۴:آن را که دل از عشق پر آتش باشد - هر قصه که گوید همه دلکش باشد


  43. مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۶۱۹:جان باز که وصل او به دستان ندهند - شیر از قدح شرع به مستان ندهند


    نجم‌الدین رازی » مرصاد العباد من المبدأ الی المعاد » باب سیم » فصل هشتم:جان باز که وصل او بدستان ندهند - شیر از قدح شرع بمستان ندهند


  44. مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۶۲۹:جز صحبت عاشقان و مستان مپسند - دل در هوس قوم فرومایه مبند

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۶۶۰:در بندم از آن دو زلف بند اندر بند - در ناله‌ام از لبان قند اندر قند

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۷۱۰:رفتم بدر خانهٔ آنخوش پیوند - بیرون آمد بنزد من خنداخند

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۸۱۰:ما می‌خواهیم و دیگران میخواهند - تا بخت کرا بود کرا راه دهند


    نجم‌الدین رازی » مرصاد العباد من المبدأ الی المعاد » باب دوم » فصل چهارم:منکر بودم عشق بتان را یک چند - آن انکارم مرا بدین روز افکند

    نجم‌الدین رازی » مرصاد العباد من المبدأ الی المعاد » باب سیم » فصل چهارم:چون سایه دویدم ز پسش روزی چند - وز صحبت او بسایه او خرسند

    نجم‌الدین رازی » رسالهٔ عشق و عقل (معیار الصدق فی مصداق العشق) » بخش ۵ - فصل:عشق تو کجا رسد بهر خویش پسند - ناکرده وجود خویش پیش تو سپند


  45. مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۶۵۰:خواهم که دلم با غم هم‌خو باشد - گر دست دهد غمش چه نیکو باشد


    نجم‌الدین رازی » مرصاد العباد من المبدأ الی المعاد » باب پنجم » باب پنجم در بیان سلوک طوایف مختلف:خواهم که مرا با غم او خو باشد - گر دست دهد عمش چه نیکو باشد


  46. مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۶۵۴:خوش عادت خوش خو که محمد دارد - ما را شب تیره بینوا نگذارد


    نجم‌الدین رازی » مرصاد العباد من المبدأ الی المعاد » باب سیم » فصل یازدهم:تا دل رقم عشق تو بر جان دارد - باران بلا بر سر دل می‌بارد


  47. مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۶۶۳:درد و زخم ار زلف تو در چنگ آید - از حال بهشتیان مرا ننگ آید

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۷۸۵:گر صبر کنم دل از غمت تنگ آید - ور فاش کنم حسود در چنگ آید


    نجم‌الدین رازی » مرصاد العباد من المبدأ الی المعاد » باب چهارم » باب چهارم در بیان معاد نفوس سعدا و اشقیا:عشاق ترا هشت بهشت نتگ آید - وز هر چ بدون تست شان ننگ آید

    نجم‌الدین رازی » مجموعهٔ اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۴۳:عشاق ترا هشت بهشت تنگ آید - وز هر چه بدون تست شان ننگ آید


  48. مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۶۶۴:در راه طلب رسیده‌ای میباید - دامان ز جهان کشیده‌ای میباید

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۷۶۵:عشق تو خوشی چو قصد خونریز کند - جان از قفس قالب من خیز کند

    مولانا » مجالس سبعه » المجلس الثالث » حکایت:آن کس که ترا بیند و شادی نکند - سر زیر و سیه کاسه و سرگردان باد


    نجم‌الدین رازی » مرصاد العباد من المبدأ الی المعاد » باب دوم » فصل چهارم:در من نگری همه تنم دل گردد - درتو نگرم همه دلم دیده شود

    نجم‌الدین رازی » مرصاد العباد من المبدأ الی المعاد » باب سیم » فصل هفتم:سر نشتر عشق بر رگ روح زدند - یک قطره فرو چکید نامش دل شد

    نجم‌الدین رازی » مرصاد العباد من المبدأ الی المعاد » باب سیم » فصل نوزدهم:بد بخت اگر بر لب دریا باشد - جز با لب خشک همچو دریا نبود]

    نجم‌الدین رازی » مرصاد العباد من المبدأ الی المعاد » باب چهارم » فصل دوم:آن بلبل محبوس که نامش جان است - دستش بشکستن قفص می نرسد

    نجم‌الدین رازی » مرصاد العباد من المبدأ الی المعاد » باب چهارم » فصل سیم:آن پشه که در کوی تو پرواز کند - صیدی کند او که باز نتواند کرد

    نجم‌الدین رازی » رسالهٔ عشق و عقل (معیار الصدق فی مصداق العشق) » بخش ۶ - فصل:بدبخت اگر بر لب دریا باشد - جز با لب خشک همچو دریا نبود


  49. مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۸۵۵:هشدار که فضل حق بناگاه آید - ناگاه آید بر دل آگاه آید


    نجم‌الدین رازی » مرصاد العباد من المبدأ الی المعاد » باب سیم » فصل سیزدهم:جل خالی کن که شاه ناگاه آید - چون خالی گشت شه به خرگاه آید


  50. مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۸۷۰:امروز من از تشنه دهانی و خمار - نی دل دارم نه عقل و نه صبر و قرار

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۸۷۷:ای دل بگذر ز عشق و معشوق و دیار - گر دیده وری ز هر سه بندی زنار

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۸۸۱:ای مرد سماع معده را خالی دار - زیرا چو تهیست نی کند نالهٔ زار

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۸۸۸:تا چند کشی سخرهٔ نفس بیکار - تا چند خوری چو اشتران خوشهٔ خار

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۸۸۹:چون از رخ یار دور گشتم به بهار - با غم بچه کار آید و عیشم بچه کار

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۸۹۱:چون دید رخ زرد من آن شهره نگار - گفتا که دگر به وصلم امید مدار

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۸۹۳:خورشید همی زرد شود بر دیوار - ما نیز همی زرد شویم از غم یار

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۸۹۷:در نوبت عشق چشم باشد در بار - چون او بگذشت دل بروید چو بهار

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۹۰۰:رفتم به سر گور کریم دلدار - میتافت ز گلزار تنش چون گلزار

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۹۰۹:گر گل کارم بیتو نروید جز خار - ور بیضهٔ طاوس نهم گردد مار

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۹۱۲:گر رنگ خزان دارم و گر رنگ بهار - تا هردو یکی نشد نیامد گل و خار

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۹۱۳:گفتی که: بیا که باغ خندید و بهار - شمعست و شراب و شاهدان چو نگار

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۹۱۵:ای بسته حجاب، پردها را بردار - تا کس نرود دگر به صید مردار

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۹۲۰:من رنگ خزان دارم و تو رنگ بهار - تا این دو یکی نشد نیامد گل و خار

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۹۲۵:هین وقت صبوحست می ناب بیار - زیرا مرگست زندگانی هشیار


    نجم‌الدین رازی » مرصاد العباد من المبدأ الی المعاد » باب دوم » فصل پنجم:دی ما و می و عیش خوش و روی نگار - امروز غم و غریبی و فرقت یار

    نجم‌الدین رازی » مرصاد العباد من المبدأ الی المعاد » باب چهارم » فصل سیم:آیین قلندری و آیین قمار - در شهر من آورده‌ام ای زیبا یار


  51. مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۹۳۲:ای جان سماع و روزه و حج و نماز - وی از تو حقیقت شده بازی و مجاز

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۹۳۳:ای جان لطیف بیغم عشق مساز - در هر نفسش هزار روزه است و نماز

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۹۳۸:ای عشق تو داده باز جان را پرواز - لطف تو کشیده چنگ جان را در ساز

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۹۴۰:ای کرده ز نقش آدمی چنگی ساز - جانها همه اقوال تو از روی نیاز

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۹۴۴:امشب که گشاده است صنم با ما راز - ای شب چه شبی که عمر تو باد دراز

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۹۴۶:بازی بودم پریده از عالم راز - تا بو که برم ز شیب صیدی بفراز

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۹۴۷:بنمای بمن رخ ای شمع طراز - تا ناز کنم نه روزه دارم نه نماز

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۹۵۸:گر بکشندم نگردم از عشق توباز - زیرا که ز چنگ ما برون شد آواز

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۹۶۴:مردانه بیا که نیست کار تو مجاز - آغاز بنه ترانهٔ بی‌آغاز

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۹۶۶:من بودم و دوش آن بت بنده نواز - از من همه لابه بود و از وی همه ناز

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۹۶۸:من همتیم کجا بود چون من باز - عرضه نکنم به هیچکس آز و نیاز


    نجم‌الدین رازی » مرصاد العباد من المبدأ الی المعاد » باب سیم » فصل چهارم:بازی بودم پریده از عالم ناز - تابوک برم ز شیب صیدی بفر از

    نجم‌الدین رازی » مرصاد العباد من المبدأ الی المعاد » باب سیم » فصل نوزدهم:ای در بچنگ آمده در عمر دراز - آورده ترا ز قعر دریا بفراز

    نجم‌الدین رازی » مرصاد العباد من المبدأ الی المعاد » باب چهارم » فصل سیم:بازی بودم پریده از عالم ناز - تا بوک برم ز شب صیدی بفر از

    نجم‌الدین رازی » مجموعهٔ اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۴۸:بازی بودم پریده از عالم ناز - تابوک برم ز شیب صیدی به فراز


  52. مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۹۷۴:آمد آمد ترش ترش یعنی بس - میپندارد که من بترسم ز عسس


    نجم‌الدین رازی » مرصاد العباد من المبدأ الی المعاد » باب پنجم » باب پنجم در بیان سلوک طوایف مختلف:آنم که چو من منم بگیتی در و بس - تا بوده مقیم درمقامی دو نفس


  53. مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۹۹۰:آتش در زن بگیر پا در کویش - تازه نبرد هیچ فضولی سویش


    نجم‌الدین رازی » مرصاد العباد من المبدأ الی المعاد » باب سیم » فصل دوم:آتش در زن ز کبریا در کویش - تاره نبرد هیچ فضولی سویش


  54. مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۰۰۰:ای باد صبا به کوی آن دلبر کش - احوال دلم بگوی اگر باشد خوش

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۰۱۳:ای روی چو آفتاب تو شادی کش - وی موی تو سرمایه ده، جمله حبش

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۰۱۷:ای کرده به پنج شمع روشن هر شش - ای اصل خوشی و هرچه داری همه خوش

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۰۲۶:بیچاره دل سوختهٔ محنت کش - در آتش عشق تو همی سوزد خوش

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۰۲۹:تا در نزنی بهر چه داری آتش - هرگز نشود حقیقت وقت تو خوش

    مولانا » مجالس سبعه » المجلس الثانی » مناجات:تا درنزنی به هر چه داری آتش - هرگز نشود حقیقت وقت تو خوش


    نجم‌الدین رازی » مرصاد العباد من المبدأ الی المعاد » باب پنجم » فصل هشتم:ما پشت سوی جهان شادی کردیم - زین پس رخ زرد ما و دیوار غمش


  55. مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۰۴۲:شب چیست برای ما زمان نالش - وان را که نه عاشق است او را مالش


    نجم‌الدین رازی » رسالهٔ عشق و عقل (معیار الصدق فی مصداق العشق) » بخش ۶ - فصل:آن مرغک من که بود زرین بالش - آیا که کجا پرید و چون شد حالش


  56. مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۰۷۰:هر دل که طواف کرد گرد در عشق - هم کشته شد به آخر از خنجر عشق

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۰۷۱:هر روز بنو برآید آن دلبر عشق - در گردن ما درافکند دفتر عشق


    نجم‌الدین رازی » مجموعهٔ اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۵۱:دل کرد بسی نگاه در دفتر عشق - جز دوست ندید هیچ را در خور عشق


  57. مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۰۷۲:چون گشت طلسم جسم آدم چالاک - با خاک درآمیخته شد گوهر پاک

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۰۷۳:حاشا که شود سینهٔ عاشق غمناک - یا از جز عشق دامنش گردد چاک


    نجم‌الدین رازی » مرصاد العباد من المبدأ الی المعاد » باب دوم » فصل چهارم:بل تا بدرند پوستینم همه پاک - از بهر تو ای یار عیار چالاک


  58. مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۱۱۱:آن خوش سخنان که ما بگفتیم به هم - در دل دارد نهفته این چرخ به خم

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۱۱۳:آن کس که ببست خواب ما را به ستم - یارب تو ببند خواب او را به کرم

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۲۲۷:دستارم و جبه و سرم هر سه به هم - قیمت کردند به یک درم چیزی کم

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۲۶۶:عمری رخ یکدگر بدیدیم به چشم - امروز که درهم نگریدیم به چشم

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۲۹۲:گویی تو که من ز هر هنر باخبرم - این بی‌خبری بس که ز خود بیخبرم

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۳۱۷:ماهی فارغ ز چارده می‌بینم - بی‌چشم بسوی ماه ره می‌بینم


    نجم‌الدین رازی » رسالهٔ عشق و عقل (معیار الصدق فی مصداق العشق) » بخش ۶ - فصل:از گنج و طلسم قصّه ای بشنودم - در جستن گنج جان و تن فرسوم


  59. مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۱۲۶:از جوی خوشاب دوست آبی خوردم - خوش کردم و خوش خوردم و خوش آوردم


    نجم‌الدین رازی » مرصاد العباد من المبدأ الی المعاد » باب سیم » فصل هشتم:بس کز غم عشق ماهرویی خوردم - خود را بمیان عشق در گم کردم


  60. مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۱۳۹:از هرچه که آن خوشست نهی است مدام - تا ره نزند خوشی از این مردم عام

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۱۴۸:امشب که شراب جان مدامست مدام - ساقی شه و باده با قوامست قوام

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۱۴۹:امشب که غم عشق مدامست مدام - جام و می لعل با قوامست قوام

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۱۵۰:امشب که مه عشق تمامست تمام - دلدار فرو کرده سر از گوشهٔ بام

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۱۵۱:امشب که همی رسد ز دلدار سلام - بر دیده و دل خواب حرامست حرام

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۲۶۹:قد صبحنا اللله به عیش و مدام - قد عیدنا العید و مام صیام

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۳۰۱:لا الفجر بقینة و لا شرب مدام - الفخر لمن یطعن فی یوم زحام

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۳۵۴:من همچو کسی نشسته بر اسب خام - در وادی هولناک بگسسته لگام

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۳۷۴:یک جرعه ز جام تو تمامست تمام - جز عشق تو در دلم کدامست کدام؟


    نجم‌الدین رازی » مرصاد العباد من المبدأ الی المعاد » باب سیم » فصل هشتم:برخیز و بیا که خانه پرداخته‌ام - وزبهر ترا پرده برانداخته‌ایم


  61. مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۱۴۲:المنةالله که به تو پیوستم - وز سلسلهٔ بند فراقت رستم

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۱۶۸:باز آمدم و برابرت بنشستم - احرام طواف گرد رویت بستم

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۱۷۲:بالای سر ار دست زند دو دستم - ای دلبر من عیب مکن سرمستم

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۱۷۹:بر میکده وقف است دلم سرمستم - جان نیز سبیل جام می‌کردستم

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۱۹۸:تا ظن نبری که از غمانت رستم - یا بی‌تو صبور گشتم و بنشستم

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۳۵۷:می‌پنداری که از غمانت رستم - یا بی‌تو صبور گشتم و بنشستم


    نجم‌الدین رازی » مجموعهٔ اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۵۲:گه هشیارم ز باده گاهی مستم - گاهی چو فلک بلند و گاهی پستم


  62. مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۱۵۵:از دوستیت خون جگر را بخورم - این مظلمه را تا به قیامت ببرم

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۲۸۸:گر ماه شوی بر آسمان کم نگرم - ور بخت شوی رخت بسویت نبرم

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۲۸۹:گر من به در سرای تو کم گذرم - از بیم غیوران تو باشد حذرم

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۳۳۷:من سر بنهم در رهت ای کان کرم - کامروز از تو ای صنم مست ترم


    نجم‌الدین رازی » مرصاد العباد من المبدأ الی المعاد » باب اول » باب اول در دیباچه کتاب:من چون ریگم غم تو چون آب خورم - هرچند همی بیش خورم تشنه‌ترم.

    نجم‌الدین رازی » مجموعهٔ اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۵۵:عمری است که در راه تو پای است سرم - خاک قدمت به دیدگان می سپرم


  63. مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۱۸۰:بر یاد لبت لعل نگین می‌بوسم - آنم چو بدست نیست این می‌بوسم


    نجم‌الدین رازی » مرصاد العباد من المبدأ الی المعاد » باب دوم » فصل سیم:بر یاد لبت لعل نگین میبوسم - آنم چو بدست نیست این میبوسم


  64. مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۲۴۹:زینگونه که من به نیستی خرسندم - چندین چه دهید بهر هستی پندم


    نجم‌الدین رازی » مرصاد العباد من المبدأ الی المعاد » باب سیم » فصل هشتم:ای دوست بمرگ آن چنان خرسندم - صد تحفه دهم اگر کنون بکشندم


  65. مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۳۷۷:آشفته همی رَوی به کویی ای جان - می‌جویی از آن گمشدهٔ خویش نشان

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۳۸۲:آن کس که نساخت با لقای یاران - افتاد به مکر دزد و تهدید عوان

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۳۹۳:امشب منم و هزار صوفی پنهان - مانندهٔ جان جمله نهانند و عیان

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۴۰۴:ای دف تو بخوان ز دفتر مشتاقان - ای کف تو بزن بر رگ خون ایشان

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۴۴۵:تا روی تو قبله‌ام شد ای جان جهان - نز کعبه خبر دارم و نز قبلهٔ نشان

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۴۵۲:چون شاه جهان نیست کسی در دو جهان - نی زیر و نه بالا و نه پیدا و نهان

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۴۶۹:دل باغ نهانست و درختان پنهان - صد سان بنماید او و خود او یکسان

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۴۷۱:دل گرسنهٔ عید تو شد چون رمضان - وز عید تو شد شاد و همایون رمضان

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۴۷۲:دلها مثل رباب و عشق تو کمان - زامد شد این کمانچه دلها نالان

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۴۸۷:شد کودکی و رفت جوانی ز جوان - روز پیری رسید بر پر ز جهان

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۵۰۴:گلباغ نهانست و درختان پنهان - صد سال نماید او و او خود یکسان

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۵۰۷:ما مرد سنانیم نه از بهر سه نان - ما دست زنانیم نه از دست زنان

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۵۲۲:هشدار که می‌روند هر سو غولان - با دانه و دام در شکار گوران

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۵۲۳:هم خانه از آن اوست و هم جامه و نان - هم جسم از آن اوست همه دیده و جان


    نجم‌الدین رازی » مرصاد العباد من المبدأ الی المعاد » باب سیم » فصل هفدهم:دیدیم نهان گیتی و اصل جهان - وزعلت و عار برگذشتیم آسان

    نجم‌الدین رازی » مجموعهٔ اشعار » ملحقات » شمارهٔ ۱۲:مرغی است سخن که آشیان ساخت ز جان - او را همه در باغ خرد یافت توان


  66. مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۳۸۰:آن حلوایی که کم رسد زو به دهن - چون دیگ به جوش آمده از وی دل من

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۴۱۷:ای عاشق گفتار و تفاصیل سخن - ای گر ز سخنوران قهارهٔ کن

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۴۳۱:ای یار بیا و بر دلم بر میزان - وی زهره بیا و از رخم زر میزان

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۴۳۶:بیدل من و بیدل تو و بیدل تو و من - سرمست همی شدیم روزی به چمن

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۴۷۳:دوش آنچه برفت در میان تو و من - نتوان بنوشتن و نه بتوان گفتن

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۵۱۴:من عاشق عشق و عشق هم عاشق من - تن عاشق جان آمد و جان عاشق تن


    نجم‌الدین رازی » مرصاد العباد من المبدأ الی المعاد » باب چهارم » فصل دوم:فردا که مقدسان خاکی مسکن - چون روح شوند راکب مرکب تن

    نجم‌الدین رازی » مجموعهٔ اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۶۵:فردا که مقدسان خاکی مسکن - چون روح شوند راکب مرکب تن


  67. مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۴۲۸:این بنده مراعات نداند کردن - زیرا که به گل رفته فرو تا گردن

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۵۱۱:من بیرخ تو باده ندانم خوردن - بی‌دست تو من مهره ندانم بردن

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۵۱۹:هر روز خوش است منزلی بسپردن - چون آب روان و فارغ از افسردن


    نجم‌الدین رازی » مرصاد العباد من المبدأ الی المعاد » باب چهارم » فصل سیم:در بحر عمیق غوطه خواهم خوردن - یا غرقه شدن یا گهری آوردن

    نجم‌الدین رازی » مجموعهٔ اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۶۴:در بحر عمیق غوطه خواهم خوردن - یا غرقه شدن یا گهری آوردن


  68. مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۴۵۷:حرص و حسد و کینه ز دل بیرون کن - خوی بدو اندیشه تو دیگرگون کن


    نجم‌الدین رازی » مرصاد العباد من المبدأ الی المعاد » باب اول » فصل سیم:سودای میان تهی ز سر بیرون کن - وز ناز بکاه و در نیاز افزون کن


  69. مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۴۸۶:شب رفت و نرفت ای بتِ سیمین‌برِ من - سودای مناجات غمت از سرِ من


    نجم‌الدین رازی » مرصاد العباد من المبدأ الی المعاد » باب دوم » فصل دوم:چندان نازست ز عشق تو بر سر من - کاندر غلطم که عاشقی تو بر من


  70. مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۶۱۶:بیگانه شوی ز صحبت بیگانه - بشنو سخن راست از این دیوانه

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۶۲۲:دانی شب چیست بشنو ای فرزانه - خلوت کن عاشقان ز هر بیگانه

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۶۳۶:گفتم که توی می و منم پیمانه - من مرده‌ام و تو جانی و جانانه

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۶۳۷:گفتم که ز عشقت شده‌ام دیوانه - زنجیر ترا به خواب بینم یا نه


    نجم‌الدین رازی » مرصاد العباد من المبدأ الی المعاد » باب دوم » فصل دوم:شمع ازلی دل منت پروانه - جان همه عالمی مرا جانانه

    نجم‌الدین رازی » مجموعهٔ اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۷۴:شمع ازلی دل منت پروانه - جان همه عالمی مرا جانانه


  71. مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۶۵۳:آمد بر من دوش مه یغمائی - گفتم که برو امشب اینجا نائی

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۶۵۹:آن روز که دیوانه سر و سودائی - در سلسلهٔ دولتیان می‌آئی

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۶۹۴:ای آنکه ز حد برون جان‌افزایی - بی‌حدی و حد هر نفس بنمایی

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۷۱۰:ای بانگ رباب از کجا می‌آئی - پرآتش و پر فتنه و پر غوغائی

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۷۱۶:ای چون علم بلند در صحرائی - وی چون شکر شگرف در حلوائی

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۷۱۷:ای چون علم سپید در صحرائی - ای رحمت در رسیده از بالائی

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۷۲۸:ای دل تو بدین مفلسی و رسوائی - انصاف بده که عشق را چون سائی

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۷۳۹:ای روی ترا پیشه جهان‌آرائی - وی زلف ترا قاعده عنبر سائی

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۷۸۴:با قلاشان چو رد نهادی پائی - در عشق چو پخت جان تو سودائی

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۸۲۸:جانم دارد ز عشق جان‌افزائی - از سوداها لطیفتر سودائی

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۸۳۵:چون ساز کند عدم حیات افزائی - گیری ز عدم لقمه و خوش می‌خائی

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۸۳۷:چون شب بر من زنان و گویان آئی - در نیم شبی صبح طرب بنمائی

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۸۵۷:در دست اجل چو درنهم من پائی - در کتم عدم در افکنم غوغائی

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۸۸۵:رفتم به طبیب گفتم ای بینائی - افتادهٔ عشق را چه می‌فرمایی

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۹۳۴:گفتم به طبیب دارویی فرمایی - نبضم بگرفت از سر دانایی

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۹۵۱:مائیم در این زمان زمین پیمائی - بگذاشته هر شهر به شهر آرائی

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۹۶۹:میدان و مگو تا نشود رسوائی - زیبائی مرد هست در تنهائی

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۹۷۰:می‌فرماید خدا که ای هرجائی - از عام ببر که خاص آن مائی

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۹۸۰:هر روز ز عاشقی و شیرین رائی - من عاشق را پیرهنی فرمائی

    مولانا » مجالس سبعه » المجلس الثالث » حکایت:می‌دان و مگو تا نشود رسوایی - زیبایی مرد، هست درگنجایی


    نجم‌الدین رازی » مرصاد العباد من المبدأ الی المعاد » باب سیم » فصل نوزدهم:تا زاغ صفت بجیفه بر آلایی - کی چون شاهین در خورشاهان آیی

    نجم‌الدین رازی » مرصاد العباد من المبدأ الی المعاد » باب چهارم » فصل سیم:تا زاغ صفت بجیفه پر آلایی - کی چون شاهین در خورشاهان آیی

    نجم‌الدین رازی » مجموعهٔ اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۸۵:تا زاغ صفت به جیفه پر آلایی - کی چون شاهین در خور شاهان آیی


  72. مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۶۵۵:آن خوش باشد که صاحب تمییزی - بی‌آنکه بگویند و بگوید چیزی

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۶۷۵:از عشق تو هر طرف یکی شبخیزی - شب کشته ز زلفین تو عنبر بیزی

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۷۶۴:ای یار گرفتهٔ شراب آمیزی - برخیزد رستخیز چون برخیزی

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۹۰۴:عشق آن نبود که هر زمان برخیزی - وز زیر دو پای خویش گردانگیزی

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۹۱۳:گر بگریزی چو آهوان بگریزی - ور بستیزی چون آهنان بستیزی


    نجم‌الدین رازی » مرصاد العباد من المبدأ الی المعاد » باب سیم » فصل پانزدهم:در دل چو شراب وصل ما میریزی - باید چو خمار گیردت نگریزی


  73. مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۶۶۵:آنی که به صد شفاعت و صد زاری - بر پات یکی بوسه دهم نگذاری


    نجم‌الدین رازی » مجموعهٔ اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۷۹:ای دل تو اگر مست نه ای هشیاری - ز آن پیش که بگذرد جهان بگذاری


  74. مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۶۷۹:اسرار شنو ز طوطی ربانی - طوطی بچه‌ای زبان طوطی دانی

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۶۹۵:ای آنکه ز حال بندگان میدانی - چشمی و چراغ در شب ظلمانی

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۷۰۳:ای ابر که تو جهان خورشیدانی - کاری مقلوب می‌کنی نادانی

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۷۳۴:ای دوست به حق آنکه جان را جانی - چون نامهٔ من رسد به تو برخوانی

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۷۹۷:پران باشی چو در صف یارانی - پری باشی سقط چو بی ایشانی

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۸۱۵:تا در طلب گوهر کانی کانی - تا در هوس لقمهٔ نانی نانی

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۸۲۱:تو دوش چه خواب دیده‌ای می‌دانی - نی دانش آن نیست بدین آسانی

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۸۴۳:حاشا که به ماه گویمت میمانی - یا چون قد تو سرو بود بستانی

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۸۵۶:در خاک اگر رفت تن بیجانی - جان بر فلک افرازد و شاذروانی

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۹۰۲:عالم سبز است و هر طرف بستانی - از عکس جمال گل‌رخی خندانی

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۹۳۳:گر یک ورق از کتاب ما برخوانی - حیران ابد شوی زهی حیرانی

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۹۸۷:هر لحظه مها پیش خودم می‌خوانی - احوال همی پرسی و خود می‌دانی


    نجم‌الدین رازی » مرصاد العباد من المبدأ الی المعاد » باب دوم » فصل چهارم:نزدیکان را بیش بود حیرانی - کایشان دانند سیاست سلطانی


  75. مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۶۸۶:اندر دو جهان دلبر و جانم تو بسی - زیرا که بهر غمیم فریادرسی

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۷۶۱:ای نفس عجب که با دلم همنفسی - من بندهٔ آن صبح که خندان برسی

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۸۶۹:در هر دو جهان دلبر و یارم تو بسی - زیرا که به هر غمیم فریاد رسی

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۸۸۱:دیروز فسون سرد برخواند کسی - او سردتر از فسون خود بود بسی

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۹۴۷:مادام که در راه هوا و هوسی - از کعبهٔ وصل هردمی باز پسی

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۹۷۴:نی گفت که پای من به گل بود بسی - ناگاه بریدند سرم در هوسی


    نجم‌الدین رازی » مرصاد العباد من المبدأ الی المعاد » باب سیم » فصل بیستم:با عشق جمال ما اگر همنفسی - یک حرف بس است اگر برین در تو کسی

    نجم‌الدین رازی » مجموعهٔ اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۸۰:با عشق جمال ما اگر همنفسی - یک حرف بس است اگر برین در تو کسی


  76. مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۷۲۱:ای داده مرا به خواب در بیداری - آسان شده در دلم همه دشواری

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۷۲۲:ای داده مرا چو عشق خود بیداری - وین شمع میان این جهان تاری

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۷۲۳:ای دام هزار فتنه و طراری - یارب تو چه فتنه‌ها که در سر داری

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۷۳۱:ای دل چو به صدق از تو نیاید کاری - باری می‌کن به مفلسی اقراری

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۷۳۷:ای دوست ز من طمع مکن غمخواری - جز مستی و جز شنگی و جز خماری

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۷۹۶:بد می‌کنی و نیک طمع می‌داری - هم بد باشد سزای بدکرداری

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۸۱۸:تقصیر نکرد عشق در خماری - تقصیر مکن تو ساقی از دلداری

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۸۳۱:چشم مستت ز عادت خماری - افغان که نهاد رسم تنها خواری

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۸۳۴:چون خار بکاری رخ گل می‌خاری - تا گل ناری بر ندهد گلناری

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۸۶۲:در زیر غزل‌ها و نفیر و زاری - دردیست مرا ز چهره‌های ناری

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۸۷۳:دلدار مرا گفت ز هر دلداری - گر بوسه خری بوسه ز من خر باری

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۸۸۲:دی عاقل و هشیار شدم در کاری - برهم زدم دوش مر مرا عیاری

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۹۰۷:عید آمد و هرکس قدری مقداری - آراسته خود را ز پی دیداری

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۹۲۷:گر من مستم ز روی بدکرداری - ای خواجه برو تو عاقل و هشیاری

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۹۵۸:من بی‌دلم ای نگار و تو دلداری - شاید که بهر سخن ز من نازاری

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۹۸۵:هرکس کسکی دارد و هرکس یاری - آن یار وفادار کجا شد باری

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۹۸۶:هرکس کسکی دارد و هرکس یاری - هرکس هنری دارد و هرکس کاری


    نجم‌الدین رازی » مرصاد العباد من المبدأ الی المعاد » باب دوم » فصل پنجم:نه همنفسی نه همدمی نه یاری - مشکل دردی طرفه غمی خوش‌کاری!


  77. مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۷۵۹:ای نسخهٔ نامهٔ الهی که توی - وی آینهٔ جمال شاهی که توی


    نجم‌الدین رازی » مجموعهٔ اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۸۶:ای نسخهٔ نامهٔ الهی که تویی - وی آینهٔ جمال شاهی که تویی


  78. مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۷۷۹:با خندهٔ بر بسته چرا خرسندی - چون گل باید که بی‌تکلف خندی

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۹۰۰:صد روز دراز گر به هم پیوندی - جان را نشود از این فغان خرسندی


    نجم‌الدین رازی » مرصاد العباد من المبدأ الی المعاد » باب سیم » فصل دوم:ای شمع بخیره چند بر خود خندی - تو سوز دل مرا کجا مانندی؟

    نجم‌الدین رازی » مجموعهٔ اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۷۸:ای شمع بخیره چند بر خود خندی - تو سوز دل مرا کجا مانندی؟


  79. مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۸۸۶:رقص آن نبود که هر زمان برخیزی - بی‌درد چو گرد از میان برخیزی


    نجم‌الدین رازی » مرصاد العباد من المبدأ الی المعاد » باب چهارم » فصل دوم:رقص آن نبود که هر زمان بر خیزی - بی درد چو گرد از میان برخیزی


  80. مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۹۶۷:مه دوش به بالین تو آمد به سرای - گفتم که ز غیرتش بکوبم سر و پای

    مولانا » مجالس سبعه » المجلس الثانی » مناجات:مه دوش به بالین تو آمد به سرای - گفتم که ز غیرتش بکوبم سر و پای


    نجم‌الدین رازی » مرصاد العباد من المبدأ الی المعاد » باب پنجم » فصل دوم:عاقل بچه امید درین شوم سرای - بر دولت او دل نهد از بهر خدای

    نجم‌الدین رازی » مجموعهٔ اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۷۶:عاقل به چه امید درین شوم سرای - بر دولت او دل نهد از بهر خدای


  81. مولانا » فیه ما فیه » فصل یازدهم - مشتاقیم الّا چون می‌دانیم که شما به مصالح خلق مشغولید زحمت دور می‌داریم:تو جوهری و هر دو جهان مر ترا عرض - جوهر که از عرض طلبند هست ناپسند


    نجم‌الدین رازی » رسالهٔ عشق و عقل (معیار الصدق فی مصداق العشق) » بخش ۶ - فصل:مرغان او هر آنچه از آن آشیان پرند - بس بی خودند جمله و بی بال و بی پرند


  82. مولانا » فیه ما فیه » فصل پانزدهم - فرمود که هرکه محبوب است خوب است:ای نسخهٔ نامهٔ الهی که توی - وی آینه جمال شاهی که توی


    نجم‌الدین رازی » مرصاد العباد من المبدأ الی المعاد » ابتدا » مقدمه:ای نسخه نامه الهی که توی - وی آینه جمال شاهی که توی


  83. مولانا » مجالس سبعه » المجلس الثالث » مناجات:دل کیست کو حدیث خود و درد خود کند - پیدا بود که جنبش دل تا کجا رسد!


    نجم‌الدین رازی » مرصاد العباد من المبدأ الی المعاد » باب دوم » فصل چهارم:با آن نگار کار من آن روز اوفتاد - کادم میان مکه و طایف فتاده بود


  84. مولانا » مجالس سبعه » المجلس الثالث » حکایت:* * * - ما عاشقیم بر تو، تو عاشق بر آینه


    نجم‌الدین رازی » مرصاد العباد من المبدأ الی المعاد » باب دوم » فصل چهارم:مافتنه بر تویم تو فتنه بر آینه - مارا نگاه درتو ترا اندر آینه



sunny dark_mode