گنجور

 
جیحون یزدی

ای امیر آخور مهینه پور محسن شه حسین

کز فر خلق حسن برمه زدی خرگاه را

گر نبودی بهر تقبیل تراب درگهت

در هیولی کس ندیدی صورت اشفاه را

برتو یک مه پیش اندر دو چکامه در سه روز

کردم ایثار از در مدحم صد و پنجاه را

وز پس آن نیز گاهی سوی کاخت آمدم

خالی از آن وارث اکیل دیدم گاه را

من نگویم طفره است استغفر الله العظیم

طبع تو نشناخته از جود کوه وکاه را

پاره از بی مبالاتیست برخی هم زشغل

زآن سبب نی یاد ما آن خاطر آگاه را

لیکن این اطوار نبود خوب از ابناملوک

به کز ایشان خلق دریا بند قد روجاه را

نیست این عمر آنقدرکز انتظار یک صله

بگذرانی هفته و ایام و سال و ماه را

گر تو با انسان خصوصا چون منی این سان کنی

پس دهد صبری خداوند اسب‌های شاه را

 
sunny dark_mode