گنجور

 
ایرج میرزا سنایی

فهرست زیر شامل اشعاری است که در نسخه‌های دیوان‌های هر دو سخنور آمده است و به هر دو منتسب است:


  1. ایرج میرزا » مثنوی‌ها » شمارهٔ ۳۶ - حُرمتِ ربا :: سنایی » حدیقة الحقیقه و شریعة الطریقه » الباب السّادس فی ذکر نفس الکلّی واحواله » بخش ۲۲ - التمثّل فی اکل الرّبا، اَکل الرّبا کمَن یأکل ناراللظی

    ایرج میرزا (بیت ۱): گفت روزی به جعفرِ صادق - حیله‌بازی منافقی فاسِق

    سنایی (بیت ۱): گفت روزی به جعفرِ صادق - حیله جویی ربادهی فاسق

    کل شعر در دیوان سنایی آمده و از این جهت نمی‌تواند سرودهٔ ایرج میرزا باشد (منبع).



در این بخش مجموعه شعرهایی از دو شاعر را که توأماً هموزن و همقافیه هستند در گروه‌های مجزا فهرست کرده‌ایم:


  1. ایرج میرزا » قصیده‌ها » شمارهٔ ۲ - دیدار:دیدم اندر گردش بازار عبداللّه را - این عجب نبود که در بازار بینم ماه را


    سنایی » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۱۰ - در تواضع اهل حق:شاه را خواهی که بینی، خاک شو درگاه را - ز آبرو آبی بزن درگاه شاهنشاه را


  2. ایرج میرزا » قصیده‌ها » شمارهٔ ۴ - در مدح امیرنظام گروسی در زمان حیات پدر گفته:حَسَبِ مرد هنرمند به فضلست و ادب - شکر ایزد که مرا فضل و ادب گشته حَسَب


    سنایی » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۱۷ - در مدح خواجه مسعود علی‌بن ابراهیم:عربی‌وار دلم برد یکی ماه عرب - آب صفوت پسری چه زنخی شکر لب


  3. ایرج میرزا » قصیده‌ها » شمارهٔ ۷ - در مدح اعتضادالسَّلطنه:مقبول باد طاعتِ شَهزاده اعتضاد - عیدِ سعیدِ فطر بر او فرخجسته باد


    سنایی » دیوان اشعار » قصاید و قطعات » شمارهٔ ۴۴:یک نیمه عمر خویش به بیهودگی به باد - دادیم و هیچ گه نشدیم از زمانه شاد


  4. ایرج میرزا » قصیده‌ها » شمارهٔ ۱۴ - در تهینتِ فرزند یافتنِ نصرة الدّوله:ساقیِ سیم بر بده ساغر - که جهان یافت رونقِ دیگر

    ایرج میرزا » قطعه‌ها » شمارهٔ ۵۴ - مهر مادر:باز چون جوجه ماکیان بیند - از پی صید برگشاید پر


    سنایی » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۶۵ - در مدح تاج العصر حسن عجایبی به حسن زشت:طالع از طالعت عجایب‌تر - کس ندیدی عجایب دیگر


  5. ایرج میرزا » قصیده‌ها » شمارهٔ ۱۵ - اندرز و نصیحت:فکر آن باش که سالِ دگر ای شوخ پسر - روزگارِ تو دِگر گردد و کارِ تو دگر


    سنایی » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۶۶ - در مدح خواجه محمدبن خواجه عمر:دوش سرمست نگارین من آن طرفه پسر - با یکی پیرهن زورقئی طرفه به سر

    سنایی » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۶۸ - در اندرز طاهربن علی ثقة الملک:بیخ اقبال که چون شاخ زد از باغ هنر - گرچه پژمرده شود باز قبول آرد بر


  6. ایرج میرزا » قصیده‌ها » شمارهٔ ۱۷ - خوشامد به شاه در مهمانیِ وزیر:تا شهنشاهِ جهان گردید مهمانِ وزیر - متّفق دید آسمان بختِ جوان با رایِ پیر


    سنایی » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۸۵ - تامل با خویشتن و راز و نیاز با پروردگار:ای سنایی جهد کن تا پیش سلطان ضمیر - از گریبان تاج سازی وز بن دامن سریر

    سنایی » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۸۶ - در مدح مسعود بن ابوالفتح:در کف خذلان و ذل فتح و ظفر گشتی اسیر - گر نبودی هر دو را اقبال خواجه دستگیر


  7. ایرج میرزا » قصیده‌ها » شمارهٔ ۱۹ - مطایبه:پدرش گفته که با من ننشیند پسرش - مُردَم از غصّه خدا مرگ دهد بر پدرش


    سنایی » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۹۵ - در مدح قاضی ابوالفتح برکات بن مبارک:ذات عشق ازلی را چون می‌آمد گهرش - چون شود پیر تو آن روز جوان‌تر شمرش


  8. ایرج میرزا » قصیده‌ها » شمارهٔ ۲۷ - شکوه از چرخ و شکایت از مرگ پدر:شکوه بر چرخ برند از دشمن - عجبا چرخ بُوَد دشمن من


    سنایی » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۱۳۰ - در مدح بهرامشاه:چون من و چون تو شد ای دوست چمن - یک چمانه من و تو بی تو و من

    سنایی » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۱۳۳ - در ستایش خواجه اسعد هروی:کرد نوروز چو بتخانه چمن - از جمال بت و بالای شمن


  9. ایرج میرزا » قصیده‌ها » شمارهٔ ۳۱ - سیه‌چشمِ نامهربان:ای سیه‌چشم چه دیدی تو از این دیده گناه - که نگاهت چو کنم خیره کنی چشم سیاه


    سنایی » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۱۷۱ - در مدح خواجه مردانشاه:در همه ملک ندید از همهٔ مردان شاه - آنچه دید از هنر و ذات و خرد مردانشاه


  10. ایرج میرزا » قصیده‌ها » شمارهٔ ۳۶ - در مدح امیرنظام:جانا چه شود گر تو درِ مِهر گشایی - وز در به در آیی و چو جانم به بر آیی


    سنایی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۳۸۹:ای کرده دلم سوختهٔ درد جدایی - از محنت تو نیست مرا روی رهایی

    سنایی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۳۹۰:از ماه رخی نوش لبی شوخ بلایی - هر روز همی بینم رنجی و عنایی

    سنایی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۳۹۱:ای لعل ترا هر دم دعوی خدایی - برخاسته از راه تو چونی و چرایی

    سنایی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۳۹۳:ای یوسف ایام ز عشق تو سنایی - مانندهٔ یعقوب شد از درد جدایی

    سنایی » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۲۰۲ - در مدح خواجه ابو یعقوب یوسف‌بن احمد:ای بنده به درگاه من آنگاه بر آیی - کز جان قدمی سازی و در راه درآیی

    سنایی » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۲۰۴:ای خواجه ترا در دل اگر هست صفایی - بر هستی آن چون که ترا نیست گوایی


  11. ایرج میرزا » غزل‌ها » شمارهٔ ۱۰:به دست جام شراب و به گوش نغمۀ ساز - شبی خوشست خدایا دراز باد دراز !


    سنایی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۸۱:سکوت معنویان را بیا و کار بساز - لباس مدعیان را بسوز و دور انداز


  12. ایرج میرزا » غزل‌ها » شمارهٔ ۱۴:ما خریدیم به جان عشق تو نی با زر و سیم - به زر و سیم خَرَد عشقِ بتان مردِ لئیم


    سنایی » دیوان اشعار » قصاید و قطعات » شمارهٔ ۱۳۳:دی بدان رستهٔ صرافان من بر دَرِ تیم - پسری دیدم تابنده‌تر از در یتیم


  13. ایرج میرزا » مثنوی‌ها » شمارهٔ ۳۳ - غَلَبه بر خَشم:پیش تر زان کِت غَضَب گردد عیان - از اَلِف تا یا اَلفبا را بخوان


    سنایی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۹۵:ای جهان‌افروز دلبر ای بت خورشیدفش - فتنهٔ عشاق شهری، شمسهٔ خوبان کش


  14. ایرج میرزا » قطعه‌ها » شمارهٔ ۸ - کودک دورۀ طلایی:بچه هایِ زمانه رند شدند - بی ثمر دان تو ژاژخایی را


    سنایی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۷:ای به بر کرده بی وفایی را - منقطع کرده آشنایی را


  15. ایرج میرزا » قطعه‌ها » شمارهٔ ۱۹ - تقاضا:ای مِهین صدر فلک مرتبه در دورۀ تو - گر شود رنجه دل اهل هنرشایان نیست


    سنایی » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۲۸ - هر چه حق باشد بی حجت و برهان نیست:کفر و ایمان دو طریقیست که آن پنهان نیست - فرق این هر دو بنزدیک خرد آسان نیست


  16. ایرج میرزا » قطعه‌ها » شمارهٔ ۲۱ - تاریخ فوت:این جهان پیش راد مردِ حکیم - هست محنت فزایِ غم آباد

    ایرج میرزا » قطعه‌ها » شمارهٔ ۲۲ - ماده تاریخ مهمانی شاه در باغ امیرنظام (۱۳۰۷ هق):خسرو تاج بخش ناصر دین - آن سرشته به عقل و دانش داد


    سنایی » دیوان اشعار » قصاید و قطعات » شمارهٔ ۴۳:بی‌طمع باش اگر همی خواهی - تا نیفتی ز پایهٔ امجاد

    سنایی » دیوان اشعار » قصاید و قطعات » شمارهٔ ۴۵:گرچه شمشیر حیدر کرار - کافران کشت و قلعه‌ها بگشاد


  17. ایرج میرزا » قطعه‌ها » شمارهٔ ۴۷ - تاریخ وفات عزیز علیا (۱۳۰۶ هق):سود و زیان جهان دیده و سنجیده ایم - کسی که خورد و خوراند از این جهان برد سود


    سنایی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۳۱:هزار سال به امید تو توانم بود - هر آنگهی که بیایم هنوز باشد زود


  18. ایرج میرزا » قطعه‌ها » شمارهٔ ۵۰ - جواب تبریک شوریده:گفت شوریده به من تهینت عید ز فارس - گشت از تهنیت او به من این عید سعید


    سنایی » دیوان اشعار » قصاید و قطعات » شمارهٔ ۸۶:داستان پسر هند مگر نشنیدی - که از او بر سر اولاد پیمبر چه رسید


  19. ایرج میرزا » قطعه‌ها » شمارهٔ ۵۱ - فقیه:نشسته بود فقیهی به صدر مجلس درس - بجای لفظ عَن اندر کتاب خود من دید


    سنایی » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۶۲ - در عزت عزلت و قناعت گوید:درین مقام طرب بی تعب نخواهی دید - که جای نیک و بدست و سرای پاک و پلید

    سنایی » دیوان اشعار » قصاید و قطعات » شمارهٔ ۸۵:ز راه رفتن و آسودنم چه سود و زیان - چو هر دو معنی نتوان همی معاینه دید


  20. ایرج میرزا » قطعه‌ها » شمارهٔ ۶۲ - درویش:کیست آن بی شعور درویشی - که همیشه به لب بُوَد خاموش


    سنایی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۰۵:چون نهی زلف تافته بر گوش - چون نهی جعد بافته بر دوش


  21. ایرج میرزا » قطعه‌ها » شمارهٔ ۶۳ - انتقاد از قمه زنی:بشنو که لطیفۀ قشنگی است - این است حقیقت اصلِ معنیش


    سنایی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۰۶:ای جور گرفته مذهب و کیش - این کبر فرو نه از سر خویش


  22. ایرج میرزا » قطعه‌ها » شمارهٔ ۶۵ - قلب مادر:داد معشوقه به عاشق پیغام - که کند مادر تو با من جنگ


    سنایی » دیوان اشعار » قصاید و قطعات » شمارهٔ ۱۱۷:بجهم از بد ایام چنانک - از کمان ختنی تیر خدنگ


  23. ایرج میرزا » قطعه‌ها » شمارهٔ ۷۳ - حکایت خلعت:مستوفی کل قصۀ چل طوطی شد - امسال چرا حکایت خلعتِ من


    سنایی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۳۱۸:با من شب و روز گرم بودی به سخن - تا چون زر شد کار تو ای سیمین‌تن

    سنایی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۳۱۹:ای چون گل نوشکفته برطرف چمن - گلبوی شود ز نام تو کام و دهن

    سنایی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۳۲۰:پندی دهمت اگر پذیری ای تن - تا سور ترا به دل نگردد شیون

    سنایی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۳۲۱:ای یار قلندر خراباتی من - با من تو به بند دامن اندر دامن

    سنایی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۳۲۳:بد کمتر ازین کن ای بت سیمین‌تن - کایزد به بدت باز دهد پاداشن

    سنایی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۳۲۴:ای شاه چو لاله دارد از تو دشمن - دل تیره و چاک دامن و خاک وطن


  24. ایرج میرزا » قطعه‌ها » شمارهٔ ۷۵ - مزاح با مقبل دیوان:قنبل الدوله مقبل دیوان - آن که نبْوَد مثال او شیطان

    ایرج میرزا » ابیات پراکنده » شمارهٔ ۱۴:شب عید عُمَر به قول زنان - من در این خانه بوده‌ام مهمان


    سنایی » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۱۳۸ - در مدح محمد ترکین بغراخان:چرخ نارد به حکم صدر دوران - جان نزاید به سعی چار ارکان


  25. ایرج میرزا » قطعه‌ها » شمارهٔ ۷۹ - سفر اصفهان:ای مهین خواجه در وزارت تو - خلق یک سر خوشند و من غمگین


    سنایی » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۱۵۹ - خطاب به خواجه قوام‌الدین ابوالقاسم:تا سرا پرده زد به علیین - قدر صدر اجل قوام‌الدین

    سنایی » دیوان اشعار » قصاید و قطعات » شمارهٔ ۱۴۱:ای به عین حقیقت اندر عین - باز کرده ز بهر دیدن عین

    سنایی » دیوان اشعار » قصاید و قطعات » شمارهٔ ۱۵۳:ای خرد را جمال و جان را زین - ذکر و شعر توام چو دین و چو دین


  26. ایرج میرزا » قطعه‌ها » شمارهٔ ۸۸ - تقاضا گله از مُعز الملک:ای معزالملک ای اندر سخا ضرب المثل - از چه رو شعر و خط ما را گرفتی سرسری؟


    سنایی » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۱۸۱ - در مدح تاج‌الدین ابوالفتح اصفهانی:ای پدیدار آمده همچون پری با دلبری - هر که دید او مر ترا با طبع شد از دل بری

    سنایی » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۱۸۴:ای دل ار خواهی که یابی رستگاری آن سری - چون نسازی فقر را نعل از کلاه سروری

    سنایی » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۱۸۵ - این قصیدهٔ غرا از زادهٔ سرخس است:ای سنایی بی کله شو گرت باید سروری - زانک نزد بخردان تا با کلاهی بی سری

    سنایی » دیوان اشعار » قصاید و قطعات » شمارهٔ ۱۸۲:چون به ملک اندر بر آرد گردی از مردان مرد - داد او را تاج و تخت و ملک عالم بر سری


  27. ایرج میرزا » رباعی‌ها » شمارۀ ۴:هر وقت که دیدی غَضَبت رو آورد - از یک تا صد شماره کن ای سره مرد


    سنایی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۲۷:روزی که بود دلت ز جانان پر درد - شکرانه هزار جان فدا باید کرد

    سنایی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۳۳:چون چهرهٔ تو ز گریه باشد پر درد - زنهار به هیچ آبی آلوده مگرد

    سنایی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۳۴:گفتا که به گرد کوی ما خیره مگرد - تا خصم من از جان تو برنارد گرد

    سنایی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۳۶:رو گرد سراپردهٔ اسرار مگرد - شوخی چکنی که نیستی مرد نبرد


  28. ایرج میرزا » رباعی‌ها » شمارۀ ۷:ای دوست به ذات حق تعالی سوگند - کز هجر تو ساعتی نیم من خرسند


    سنایی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۵۳:نقاش که بر نقش تو پرگار افگند - فرمود که تا سجده برندت یک چند


  29. ایرج میرزا » رباعی‌ها » شمارۀ ۸:دیروز چه گُل‌های جهان افروزی - امروز چه سرمای گلستان سوزی


    سنایی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۳۹۶:گشتم ز غم فراق دیبا دوزی - چون سوزن و در سینهٔ سوزن سوزی


  30. ایرج میرزا » ابیات پراکنده » شمارهٔ ۱۰:خواهد اینک ز جناب تو بار - بندۀ ناچیز تو عبدالحمار !


    سنایی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۶۱:زینهار ای یار ِگلرخ زینهار - بی‌گنه بر من مکن تیزی چو خار



sunny dark_mode