خدایگانا جایی رسیدی از رفعت
که چرخ پایه قدر تو درنمییابد
ز آفتاب عجب ماندهام که میتابد
مگر ز نور ضمیرت خبر نمییابد؟
به درگاه تو مقیم است فتح از آنکه به حق
چو درگه تو مقام دگر نمییابد
تویی که نصرت دینی و بر مخلاف دین
به جز ز تیغ تو دولت ظفر نمییابد
ز بیم خنجر کشورگشای تو بدخواه
چو بخت تو نفسی خواب و خور نمییابد
چو تیر چار پرت از کمان روانه شود
به جز دو چشم عدو رهگذر نمییابد
عدوی بیسر و پا میکشد سر از خط تو
چو میبرد به کله دست سر نمییابد
کسی که کان سخن میکند به بحر علوم
به جز مَحامِدِ جودت گهر نمییابد
چو موجب است که بر جای من سخای تو را
نواله وقت خورش جز جگر نمییابد؟
گذشت عمری تابندهات ظهیر ندیم
ز سایه تو به رحمت نظر نمییابد؟
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.