گنجور

شهریار » گزیدهٔ غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۲ - آشیان عنقا

 

زین همرهان همراز من تنها تویی تنها بیا

باشد که در کام صدف گوهر شوی یکتا بیا

یارب که از دریادلی خود گوهر یکتا شوی

ای اشک چشم آسمان در دامن دریا بیا

ما ره به کوی عافیت دانیم و منزلگاه انس

[...]

شهریار
 

شهریار » گزیدهٔ غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۵۳ - غوغا می‌کنی

 

ای غنچه خندان چرا خون در دل ما می‌کنی

خاری به خود می‌بندی و ما را ز سر وا می‌کنی

از تیر کج‌تابی تو آخر کمان شد قامتم

کاخت نگون باد ای فلک با ما چه بد تا می‌کنی

ای شمع رقصان با نسیم آتش مزن پروانه را

[...]

شهریار
 
 
sunny dark_mode