گنجور

ظهیر فاریابی » قصاید » شمارهٔ ۵۵

 

ای حکم تو چون قضای مبرم

در زیر نگین گرفته عالم

خورشید ملوک نصرة الدین

ای ذات تو نصرت مجسم

تاریخ اساس پادشاهیت

[...]

ظهیر فاریابی
 

ظهیر فاریابی » قطعات » شمارهٔ ۶

 

ای سینه روزگار پر جوش

از آتش تیغ آبدارت

هرچ از لب آرزو برآید

ایام نهاده در کنارت

در مدت عمر نارسیده

[...]

ظهیر فاریابی
 

ظهیر فاریابی » قطعات » شمارهٔ ۴۲

 

ای گشته جهان جان ز مدحت

همچون لب دلبران پر از قند

چون ابر و گل ست ظلم و انصاف

در عهد تو این گری و آن خند

یک روز به شب نشد که گردون

[...]

ظهیر فاریابی
 

ظهیر فاریابی » قطعات » شمارهٔ ۵۳

 

ای بر سر ساکنان گردون

گسترده همای دولتت پر

در پای جنیبت تو افتاد

از حمله هیبت تو صرصر

آمد به حمایت حسامت

[...]

ظهیر فاریابی
 

ظهیر فاریابی » قطعات » شمارهٔ ۶۶

 

میمون و مبارک است شاها

عزمت که جهان ازوست پر جوش

ای چتر تو را گرفته هر دم

از بهر شرف هوا در آغوش

در موج سپاه ذره فوجت

[...]

ظهیر فاریابی
 

ظهیر فاریابی » قطعات » شمارهٔ ۷۰

 

ای حکم تو چون قضاءمبرم

آسوده ز اعتراض و تبدیل

از طارم سقف همت تو

آویخته نه فلک چو قندیل

تا حشر بکرده آل عباس

[...]

ظهیر فاریابی
 
 
sunny dark_mode