مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۱۸۱
ما انصف ندمانی، لو انکر ادمانی
فالقهوة من شرطی، لاالتوبة من شانی
ریحان به سفال اندر بسیار بود دانی
آن جام سفالین کو؟ وان راوق ریحانی
لو تمزجها بالدم، من ادمع اجفانی
[...]
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۲۰۷
قد اسکرنی ربی من قهوة مد راری
واستغرقنی الساقی من نائلهالجاری
یا قهوة اجلالی، یا دافع بلبالی
ما جئت هنا الا کی تکشف اسراری
قد کلفنی عشقی، الصبوة لا تشفی
[...]
مولانا » دیوان شمس » ترجیعات » دوم
ماه رمضان آمد ای یار قمر سیما
بربند سر سفره بگشای ره بالا
ای یاوهٔ هر جایی وقتست که بازآیی
بنگر سوی حلوایی تا کی طلبی حلوا
یک دیدن حلوایی زانسان کندت شیرین
[...]
مولانا » دیوان شمس » ترجیعات » نهم
باز این دل سرمستم دیوانهٔ آن بندست
دیوانه کسی باشد، کو بیدل و پیوندست
سرمست کسی باشد، کو خود خبرش نبود
عارف دل ما باشد، کو بی عدد و چندست
در حلقهٔ آن سلطان، در حلقه نگینم من
[...]
مولانا » دیوان شمس » ترجیعات » بیست و چهارم
امروز به قونیه، میخندد صد مه رو
یعنی که ز لارنده، میآید شفتالو
در پیش چنین خنده، جانست و جهان، بنده
صد جان و جهان نو ، در میرسد از هر سو
کهنه بگذار و رو در بر کش یار نو
[...]
مولانا » فیه ما فیه » فصل چهل و سوم - هر کسی چون عزم جایی و سفری میکند
شمشیر به کف عمّر در قصد رسول آید
در دام خدا افتد وز بخت نظر یابد