کسایی » دیوان اشعار » شعر و غزل
ای آنکه جز از شعر و غزل هیچ نخوانی
هرگز نکنی سیر دل از تُنبُل و ترفند
زیبا بود ار مرو بنازد به کسایی
چونانکه جهان جمله به استاد سمرقند
کسایی » دیوان اشعار » مدح حضرت علی (ع)
مدحت کن و بستای کسی را که پیمبر
بستود و ثنا کرد و بدو داد همه کار
آن کیست بدین حال و که بوده است و که باشد ؟
جز شیر خداوند جهان ، حیدر کرّار
این دین هدی را به مثل دایرهای دان
[...]
کسایی » دیوان اشعار » درد ِ پیری
از عمر نماندهست برِ من مگر آمُرغ
در کیسه نماندهست برِ من مگر آخال
تا پیر نشد مرد نداند خطر عمر
تا مانده نشد مرغ نداند خطر بال
ای گمشده و خیره و سرگشته کسایی
[...]
کسایی » دیوان اشعار » مخلوق پرستی و توبه از می
ای آنکه تو را پیشه پرستیدن مخلوق
چون خویشتنی را چه بری پیش پرسته ؟
گویی که به پیرانه سر از می بکشم دست
آن باید کز مرگ نشان یابی و دسته
کسایی » ابیات پراکنده از فرهنگهای لغت » شمارهٔ ۲۱
کافور تو با لوس بود مشک تو با ناک
با لوس تو کافور کنی دایم مغشوش
کسایی » ابیات پراکنده از فرهنگهای لغت » شمارهٔ ۳۷
این گنبد گردان که برآورد بدین سان
…ـان
ای منظره و کاخ برآورده به خورشید
تا گنبد گردان بکشیده سر ایوان