صائب تبریزی » دیوان اشعار » تکبیتهای برگزیده » تکبیت شمارهٔ ۴۳۹
از مرگ به ما نیم نفس بیش نمانده است
یک گام ز سیلاب به خس بیش نمانده است
صائب تبریزی » دیوان اشعار » تکبیتهای برگزیده » تکبیت شمارهٔ ۴۴۰
چون برگ خزان دیده و چون شمع سحرگاه
از عمر مرا نیم نفس بیش نمانده است
صائب تبریزی » دیوان اشعار » تکبیتهای برگزیده » تکبیت شمارهٔ ۴۴۱
نه کوهکنی هست درین عرصه، نه پرویز
آوازهای از عشق و هوس بیش نمانده است
صائب تبریزی » دیوان اشعار » تکبیتهای برگزیده » تکبیت شمارهٔ ۴۷۳
تا بوی گلی سلسله جنبان نسیم است
بر ما ره آمد شد بستان نتوان بست
صائب تبریزی » دیوان اشعار » تکبیتهای برگزیده » تکبیت شمارهٔ ۴۸۱
غافل کند از کوتهی عمر شکایت
شب در نظر مردم بیدار، بلندست
صائب تبریزی » دیوان اشعار » تکبیتهای برگزیده » تکبیت شمارهٔ ۴۸۳
کیفیت طاعت مطلب از سر هشیار
مینای تهی بی خبر از ذوق سجودست
صائب تبریزی » دیوان اشعار » تکبیتهای برگزیده » تکبیت شمارهٔ ۴۸۴
این هستی باطل چو شرر محض نمودست
یک چشم زدن ره ز عدم تا به وجودست
صائب تبریزی » دیوان اشعار » تکبیتهای برگزیده » تکبیت شمارهٔ ۵۵۳
در موج پریشانی ما فاصلهای نیست
امروز به جمعیت ما سلسلهای نیست
صائب تبریزی » دیوان اشعار » تکبیتهای برگزیده » تکبیت شمارهٔ ۵۵۴
بوی گل و باد سحری بر سر راهند
گر میروی از خود، به ازین قافلهای نیست
صائب تبریزی » دیوان اشعار » تکبیتهای برگزیده » تکبیت شمارهٔ ۶۱۵
هرگز ز کمانخانهٔ ابروی مکافات
تیری نگشایم که به من باز نگردد
صائب تبریزی » دیوان اشعار » تکبیتهای برگزیده » تکبیت شمارهٔ ۶۳۷
دل راه در آن زلف گرهگیر ندارد
دیوانهٔ ما طالع زنجیر ندارد
صائب تبریزی » دیوان اشعار » تکبیتهای برگزیده » تکبیت شمارهٔ ۶۳۸
اندیشه تکلیف در اقلیم جنون نیست
در کوچهٔ زنجیر عسس راه ندارد
صائب تبریزی » دیوان اشعار » تکبیتهای برگزیده » تکبیت شمارهٔ ۶۵۹
در معرکهٔ عشق، دلیرانه متازید
بر صفحهٔ دریا نتوان مشق شنا کرد
صائب تبریزی » دیوان اشعار » تکبیتهای برگزیده » تکبیت شمارهٔ ۶۶۰
آسایش تن غافلم از یاد خدا کرد
همواری این راه مرا سر به هوا کرد
صائب تبریزی » دیوان اشعار » تکبیتهای برگزیده » تکبیت شمارهٔ ۶۷۴
چون ماه درین دایره هر چند تمامم
از پهلوی خویش است مدارم چه توان کرد
صائب تبریزی » دیوان اشعار » تکبیتهای برگزیده » تکبیت شمارهٔ ۶۷۵
شوریده تر از سیل بهارم چه توان کرد
در هیچ زمین نیست قرارم چه توان کرد
صائب تبریزی » دیوان اشعار » تکبیتهای برگزیده » تکبیت شمارهٔ ۶۷۶
شیرازه نگیرد به خود اوراق حواسم
بر هم زدهٔ زلف نگارم چه توان کرد
صائب تبریزی » دیوان اشعار » تکبیتهای برگزیده » تکبیت شمارهٔ ۷۱۹
من بر سر آنم که به زلف تو زنم دست
تا سنبل زلف تو چه سر داشته باشد؟
صائب تبریزی » دیوان اشعار » تکبیتهای برگزیده » تکبیت شمارهٔ ۷۷۲
کی در تن خاکی دل آگاه گذارند؟
یوسف نه عزیزی است که در چاه گذارند
صائب تبریزی » دیوان اشعار » تکبیتهای برگزیده » تکبیت شمارهٔ ۷۷۳
بردار نقاب ای صنم از حسن خداداد
تا کعبه روان روی به بتخانه گذارند