گنجور

امامی هروی » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۱۳

 

دیدم الفی چند سخنگو که لب عقل

از منطقشان جام اشارات گسارد

ترکیب خطی گشته وزان خط شده حیران

ادراک که اندیشه بدو ملک سپارد

خطی که هنرمند بدو چون نظر افکند

[...]

امامی هروی
 

امامی هروی » دیوان اشعار » اشعار دیگر » شمارهٔ ۱۸

 

ای غایت اندیشهٔ دانش سخنت را

می بوسم و می دارم چون دیده گرامی

شاید که ببندد کمر از لطف سخن‌هات

آب سخن جان سخنگو به غلامی

تو خضری و لطف سخنت آب حیاتست

[...]

امامی هروی
 

امامی هروی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۴

 

گفتم که فروغی ز لب لعل تو دیدم

گفتا رقم دلشدگان بر تو کشیدم

گفتم خبرت هست که خون می شودم دل

گفتا ز می خون دلت نیز شنیدم

گفتم که دل از عشق تو بی صبر و قراراست

[...]

امامی هروی
 

امامی هروی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۹

 

بربود دلم، در چمنی، سرو روانی

زرین کمری، سیمبری، موی میانی

خورشید وشی؛ ماه رخی، زهره جبینی

یاقوت لبی، سنگدلی، تنگ دهانی

عیسی نفسی، خضر دمی، خاتم دوران

[...]

امامی هروی
 
 
sunny dark_mode