گنجور

عرفی » رباعیها » رباعی شمارهٔ ۱۲۱

 

عرفی نه مرا حاصل کان می باید

محصول زمین و آسمان می باید

آن کو به قناعت مثل آید، او را

گر هیچ نه، گنج شایگان می باید

عرفی
 

عرفی » رباعیها » رباعی شمارهٔ ۱۲۲

 

عرفی لب معنی ام دم از نور زند

آتش به نهاد شجر طور زند

منصور دم از بی ادبی می زد و من

مرغ ادبم نغمهٔ منصور زند

عرفی
 

عرفی » رباعیها » رباعی شمارهٔ ۱۲۳

 

توفیق گذشته گر به ما باز آید

این بخت عجوز بر سر ناز آید

شاهین کرم گر بگشاید پر و بال

بس طایر بسمل که به پرواز آید

عرفی
 

عرفی » رباعیها » رباعی شمارهٔ ۱۲۴

 

بی یاد لب تو خضر دل مرده شود

بی فیض رخت بهشت پژمرده شود

پژمرده شود دلم ز تاثیر غمت

از آتش اگر کباب افسرده شود

عرفی
 
 
۱
۵
۶
۷
sunny dark_mode