گنجور

ظهیر فاریابی » قطعات » شمارهٔ ۹۹

 

شطرنج مروت و کرم بردی

از جمله خسروان به بِه بازی

هم دست تو به بود اگر حالی

اسبی ز برای من بیندازی

ظهیر فاریابی
 

ظهیری سمرقندی » سندبادنامه » بخش ۱ - بسم الله الرحمن الرحیم و به نستعین

 

در مصاف قضا به خون عدوش

تا به شمشیر بید گلگون باد

ظهیری سمرقندی
 

ظهیری سمرقندی » سندبادنامه » بخش ۲ - فصل

 

ای به چشمم عزیزتر گردی

کز زمین عطف دامن تو برفت

از تو باز آمدن که یارد خواست؟

شکر این آمدن که داند گفت؟

ظهیری سمرقندی
 

ظهیری سمرقندی » سندبادنامه » بخش ۵ - آغاز کتاب سندباد

 

هر که در راه عشق صادق نیست

جز مرایی و جز منافق نیست

ظهیری سمرقندی
 

ظهیری سمرقندی » سندبادنامه » بخش ۱۱ - داستان کدخدای با زن و طوطی

 

ای رفته ز من ترا چه افسون آرد؟

کاین فرقت تو ز چشم من خون آرد

ظهیری سمرقندی
 

ظهیری سمرقندی » سندبادنامه » بخش ۱۹ - داستان شاهزاده با وزیر و غولان

 

با تو چه کند رقیب تاریکت

بس نیست رقیب تو، ضیای تو؟

ظهیری سمرقندی
 

ظهیری سمرقندی » سندبادنامه » بخش ۲۲ - داستان زن بازرگان با شوهر خویش

 

ابیض مظلم و کل بیاض

فی سوی العین و المفارق نور

ظهیری سمرقندی
 

ظهیری سمرقندی » سندبادنامه » بخش ۲۲ - داستان زن بازرگان با شوهر خویش

 

لقد طوفت فی الافاق حتی

رضیت من الغنیمه بالایاب

ظهیری سمرقندی
 

ظهیری سمرقندی » سندبادنامه » بخش ۴۰ - آمدن دستور هفتم به حضرت شاه

 

گرچه ماهند ورچه پروین اند

از در ذم و اهل نفرین اند

سبب جنگ و ننگ و آزارند

علت رنج و خرج کابین اند

ظهیری سمرقندی
 

ظهیری سمرقندی » سندبادنامه » بخش ۴۱ - داستان پادشاه زن دوست

 

کی باشد کی، که در تو آویزم

چون در زر و سیم، مرد نو کیسه

ظهیری سمرقندی
 

ظهیری سمرقندی » سندبادنامه » بخش ۴۲ - داستان آن مرد که مکر زنان جمع می کرد

 

لقد طوفت فی الافاق حتی

رضیت من الغنیمه بالایاب

ظهیری سمرقندی
 

ظهیری سمرقندی » سندبادنامه » بخش ۴۶ - داستان کودک دوساله

 

از خوی بدش چنان همی ترسم

کز وی دل من بر هجر خرسندت

ظهیری سمرقندی
 

ظهیری سمرقندی » سندبادنامه » بخش ۴۸ - داستان پیر نابینا

 

گیرم ار مویها زبان گردند

هر زبان صد هزار جان گردند

تا بدان شکر حق فزون گویند

شکر توفیق شکر چون گویند؟

ظهیری سمرقندی
 

اثیر اخسیکتی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۴۷ - مدح نجم الدین لاجین

 

گر، خاتم مردمی نگین دارد

حقا، که ز دست نجم دین دارد

رستم جگری که بر در همت

رخش فلکی بزیر زین دارد

چرب آخر مکرمات معروفش

[...]

اثیر اخسیکتی
 

اثیر اخسیکتی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۶۲ - مدح فخرالدین علاءالدوله عربشاه خداوند قهستان

 

ای جزع تو، هم نیام و هم خنجر

وی لعل تو، هم شراب و هم ساغر

از نقش تو، نغز خامه ی مانی

وز روی تو، تیره کلبه آذر

خوی کرده زطیره عذارت مه

[...]

اثیر اخسیکتی
 

اثیر اخسیکتی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۹۷ - مدح اقضی القضات خواجه رکن الدین حافظ همدانی

 

ای عشق تو داده بر جهان فرمان

درد تو گوارنده تر از درمان

پروانه ی خرمن غمت گردون

پروانه ی شمع عارضت دوران

در سایه زلف و نور رخسارت

[...]

اثیر اخسیکتی
 

اثیر اخسیکتی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۳۴

 

تدبیر دل مرا نمی‌خواهد

جز صحبت ناسزا نمی‌خواهد

از محتشمی که هست معشوقم

پیوند من گدا نمی‌خواهد

هرگه که ز مفلسان سخن گوید

[...]

اثیر اخسیکتی
 
 
۱
۱۱
۱۲
۱۳
۱۴
۱۵
۳۰
sunny dark_mode