ناصرخسرو » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۱۶۱
از من برمید غمگسارم
چون دید ضعیف و خنگسارم
گرد در من همی نیارد
گشتن نه رفیقم و نه یارم
زین عارض همچو پر شاهین
[...]
ناصرخسرو » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۱۶۷
از صحبت خلق دل گسستم
اندیشه ندیم دل بسستم
در آب نمیدی آن ردا را
کش طمع طراز بود شستم
چون سایه جهان پس من آمد
[...]
ناصرخسرو » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۱۷۵
مر جان مرا روان مسکین
دانی که چه کرد دوش تلقین؟
گفتا چو ستور چند خسپی
بندیش یکی ز روز پیشین
بنگر که چه کردهای به حاصل
[...]
ناصرخسرو » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۱۹۵
بر جانور و نبات و ارکان
سالار که کردت ای سخندان؟
وز خاک سیه برون که آورد
این نعمت بیکران و الوان؟
خوانی است زمین پر ز نعمت
[...]
ناصرخسرو » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۲۳۲
ای غره شده به پادشائی
بهتر بنگر که خود کجائی
آن کس که به بند بسته باشد
هرگز که دهدش پادشائی؟
تو سوی خرد ز بندگانی
[...]
ناصرخسرو » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۲۵۵
آن جنگی مرد شایگانی
معروف شده به پاسبانی
در گردنش از عقیق تعویذ
بر سرش کلاه ارغوانی
بر روی نکوش چشم رنگین
[...]
خواجه عبدالله انصاری » طبقات الصوفیه - امالی پیر هرات » بخش ۴ - و من طبقه الاولی من المتقدمین فضیل بن عیاض
کن اذا احببت عبدا
للذی تهوی مطیعاً
لن تنال الوصل حتی
تلزم النفس الخضوعا
ولو قلت مت مت سمعاً و طاعة
[...]
خواجه عبدالله انصاری » طبقات الصوفیه - امالی پیر هرات » بخش ۲۰ - و من طبقة الاولی بایزید بسطامی
بعدک که منی هو قرباک
افنیتنی منی بمعناک
لا یفرق الاوصاف ما بیننا
ان قلت لی ما کنت ایاک
خواجه عبدالله انصاری » طبقات الصوفیه - امالی پیر هرات » بخش ۱۲۳ - و من طبقة الثانیه والثالثه ابراهیم بن داود القصار الرقی
حملتمونی علی ضعفی بفرقتکم
ما لیس یحمله سهل و لا جبل
ازرقی هروی » قصاید » شمارهٔ ۳۷
آمد رمضان بخیر مقدم
دیشب بسلام خان اعظم
جمشید زمان سکندر وقت
مقصود وجود نسل آدم
ای امر تو چون نفاذ تقدیر
[...]
لبیبی » قطعات و قصاید به جا مانده » شمارهٔ ۴ - ابیات منقول در مجمع الفصحاء
فدای آن قد و زلفش که گویی
فرو هشته است از شمشاد شمشار
آن طره مشکریز دلدار
کرده است مرا به غم گرفتار
لبیبی » ابیات پراکنده در لغت نامه اسدی و مجمع الفرس سروری و فرهنگ جهانگیری و رشیدی » شمارهٔ ۱۴ - شاهد لغت پزشک، بمعنی طبیب
بر روی پزشک زن میندیش
چون بود درست پیشیارت
لبیبی » ابیات پراکنده در لغت نامه اسدی و مجمع الفرس سروری و فرهنگ جهانگیری و رشیدی » شمارهٔ ۹۸ - به شاهد لغت کونده، بمعنی چیزی که از گیاه بافند چون دامی و کاه بدان کشند
من بر تو فکنده ظن نیکو
و ابلیس ترا ز ره فکنده
مانند کسیکه روز باران
بارانی پوشد از کونده
لبیبی » ابیات پراکنده در لغت نامه اسدی و مجمع الفرس سروری و فرهنگ جهانگیری و رشیدی » شمارهٔ ۹۹ - به شاهد لغت رنبه، بمعنی موی زهار
آنگاه که من هجات گویم
تو ریش کنی و زنت رنبه
لبیبی » ابیات پراکنده در لغت نامه اسدی و مجمع الفرس سروری و فرهنگ جهانگیری و رشیدی » شمارهٔ ۱۰۰ - به شاهد لغت چنبه، بمعنی چوب پشت در . . .
دو چیزش برکن و دو بشکن
مندیش ز غلغل و ز غنبه
دندانش بگاز و دیده بانگشت
پهلو بدبوس و سر به چنبه
مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۲۲ - در مدح ابوالمؤید منصور بن سعید بن احمد
شد مشک شب چو عنبر اشهب
شد در شبه عقیق مرکب
زان بیم کافتاب زند تیغ
لرزان شده ز گردون کوکب
ما را به صبح مژده همی داد
[...]
مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۵۹ - توسل به علی خاص در زمان گرفتاری
ای خاصه شاه شرق فریاد
چرخم بکشد همی ز بیداد
نابسته دری ز محنت من
صد در ز بلا و رنج بگشاد
بیمحنت نیستم زمانی
[...]
مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۶۲ - در مدح ثقة الملک طاهربن علی
وصف تو چو سرکشان بکردند
از هر هنرت یکی شمردند
صد یک ز تو چون همه نبودند
امروز همه ز تو بدردند
جان بازانی که شیر گیرند
[...]
مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۶۳ - هم در مدیح
ای خواجه دل تو شادمان باد
جان تو همیشه در امان باد
این رای سفر که یش داری
بر تو به خوشی چو بوستان باد
شادی و سلامتی و رادی
[...]
مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۶۵ - در ستایش امیر ابونصر فارسی
ای آن که فلک نصرت الهی
بر کنیت و نامت نثار دارد
هر چیز که گیتی بدان بنازد
از همت تو مستعار دارد
از عدل تو دین سرفراز گردد
[...]