گنجور

شمس مغربی » غزلیات » شمارهٔ ۱

 

خورشید رخت چو گشت پیدا

ذرّات دو کَون شد هویدا

مهر رخ تو چو سایه انداخت

زان سایه پدید گشت اشیاء

هر ذرّه ز نور مهر رویت

[...]

شمس مغربی
 

شمس مغربی » غزلیات » شمارهٔ ۱۶

 

ای روی تو مهر و کَون ذرات

ذات تو برون ز نفی و اثبات

ذرّات کجا رسند در مهر

ذرات کجا و مهر هیهات

اسماء و صفات کَون هر یک

[...]

شمس مغربی
 

شمس مغربی » غزلیات » شمارهٔ ۱۹

 

ای از دو جهان نهان عیان کیست

وی عین عیان پس این نهان کیست

آنکس که به صد هزار صورت

هر لحظه همی شود عیان کیست

وانکس که به صد هزار جلوه

[...]

شمس مغربی
 

شمس مغربی » غزلیات » شمارهٔ ۱۱۸

 

ما جام جهان نمای ذاتیم

ما مظهر جمله صفاتیم

ما نسخه نامه اللهیم

ما گنج طلسم کائناتیم

هم صورت واجب الوجودیم

[...]

شمس مغربی
 

شمس مغربی » غزلیات » شمارهٔ ۱۳۶

 

ای روی تو در حجاب کَونین

بردار ز رخ نقاب کَونین

حیف است که بحر تو نهان است

وانگاه عیان حجاب کَونین

با بحر وجود تو نشاید

[...]

شمس مغربی
 

شمس مغربی » غزلیات » شمارهٔ ۱۵۷

 

آن مرغ بلند آشیانه

چون کرد هوای دام و دانه

پرواز گرفت گشت ظاهر

از سایه تیر او زمانه

مرغی که دو کون سایه اوست

[...]

شمس مغربی
 

شمس مغربی » غزلیات » شمارهٔ ۱۶۱

 

ای در پس هر لباس و پرده

بر دیدهء دیده جلوه کرده

خود را بلباس هر دو عالم

آورده بهر زمان و برده

در دیده ما بجز یکی نیست

[...]

شمس مغربی
 

شمس مغربی » ترجیعات » شمارهٔ ۲

 

ای هستی کاینات از کی

در جنب تو کائنات لاشئ

در راه تو موضع قدم نیست

زانسوی تو کس نمیبرد پی

محوند در آفتاب ذاتت

[...]

شمس مغربی
 
 
sunny dark_mode