گنجور

قدسی مشهدی » غزلیات » شمارهٔ ۹۷

 

بازآی که سینه‌ام کباب است

بی روی تو حال دل خراب است

دلگرمی من ز دیدن توست

این آینه رو بر آفتاب است

هر گوشه چشم فتنه‌بارت

[...]

قدسی مشهدی
 

قدسی مشهدی » غزلیات » شمارهٔ ۳۰۶

 

کرد آه من از اثر فراموش

شد شام مرا سحر فراموش

گر خاک شود وجودم، از دل

کی می‌شود آن پسر فراموش

بگذشت ز سینه گرچه تیرت

[...]

قدسی مشهدی
 

قدسی مشهدی » غزلیات » شمارهٔ ۴۲۷

 

خوی تو در جفا شکسته

عهدت کمر وفا شکسته

بیگانگی تو خار حسرت

در جان صد آشنا شکسته

تا از جگر که یادگارست؟

[...]

قدسی مشهدی
 

قدسی مشهدی » غزلیات » شمارهٔ ۴۲۸

 

در سینه دل غمین فتاده

خود گو چه کنم، چنین فتاده

از کینه خلق، در هراسم

زان چین که بر آستین فتاده

جز عشق بتان که گیردش دست؟

[...]

قدسی مشهدی
 
 
sunny dark_mode