رودکی » قصاید و قطعات » شمارهٔ ۵۰
دریا دو چشم و آتش بر دل همی فزاید
مردم میان دریا و آتش چگونه پاید؟
نیش نهنگ دارد، دل را همی خساید
ندهم، که ناگوارد، کایدون نه خردخاید
رودکی » ابیات پراکنده » شمارهٔ ۲۹
خوبان همه سپاهند، اوشان خدایگانست
مر نیک بختیم را بر روی او نشانست
رودکی » ابیات پراکنده » شمارهٔ ۶۱
تا زندهام مرا نیست جز مدح تو دگر کار
کشت و درودم اینست، خرمن همین و شد کار
کسایی » دیوان اشعار » سوگنامه
بادِ صبا درآمد، فردوس گشت صحرا
آراست بوستان را نیسان به فرشِ دیبا
آمد نسیمِ سُنبُل با مُشک و با قَرَنفُل
آورد نامهٔ گُل، بادِ صبا به صَهبا
کُهسار چون زُمُرُّد، نقطه زده ز بُسَّد
[...]
عسجدی » اشعار باقیمانده » شمارهٔ ۲۰ - وله
گفتم میان گشائی، گفتا که هیچ نایم
زد دست بر کمربند، بگسست او پرنداخ
عسجدی » اشعار باقیمانده » شمارهٔ ۷۸ - تغزل
ساقی به آبگینه بغداد در فکند
یاقوت رنگ باده خوشخوار مشکبو
گویی که پیش عاشق، معشوق مهربانش
بگریست، اوفتاد به رخسارش اشک او
از دل برآورید دم سرد و آه گرم
[...]
فرخی سیستانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۹۲ - در مدح خواجه عمید سید ابواحمد تمیمی گوید
آن کیست کاندر آمد بازی کنان ازین در
رویی چو بوستانی از آب آسمان تر
باز این چه رستخیزست این خود کجا درآمد
این را که ره نمودهست از بهر فتنه ایدر
ای دوستان یکدل، دل باز شد ز دستم
[...]
فرخی سیستانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۹۱ - در مدح یمین الدوله سلطان محمود غزنوی
ای صورت بهشتی در صدره بهایی
هرگزمباد روزی از تو مرا جدایی
تو سر و جویباری تو لاله بهاری
تو یار غمگساری تو حور دلربایی
شیرینتر از امیدی واندر دلم امیدی
[...]
فرخی سیستانی » دیوان اشعار » قطعات و ابیات بازماندهٔ قصاید » شمارهٔ ۲۰ - همو راست
آزار داری ای یار زیرا که یک زمستان
بگذشت و کس نیامدروزی زمانه زین در
روزی بدین درازی ما از تو جسته دوری
کز تو خطایی آمد، وان از تو بودمنکر
ما با هزار دستان خو داشتیم آنجا
[...]
فرخی سیستانی » دیوان اشعار » قطعات و ابیات بازماندهٔ قصاید » شمارهٔ ۳۲ - و نیز اوراست
ای عاشقان گیتی یاری دهید یاری
کان سنگدل دلم را خواری نمود خواری
چون دوستان یکدل در پیش او نهادم
بستد به دوستی دل ننمود دوستداری
گفتم که دل ستانم ناگاه دل سپردم
[...]
ناصرخسرو » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۳۲
مر چرخ را ضرر نیست وز گردشش خبر نیست
عالم یکی درختی استکهش جز بشر ثمر نیست
حصنی قوی است کورا دیوار هست و در نیست
بازی است کهش تذروان جز جنس جانور نیست
چون گربه جز که فرزند چیزی دگرش خور نیست
[...]
ناصرخسرو » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۱۹۷
از کین بتپرستان در هند و چین و ماچین
پر درد گشت جانت رخ زرد و روی پر چین
باید همیت نا گه یک تاختن بر ایشان
تا زان سگان به شمشیر از دل برون کنی کین
هر شب ز درد و کینه تا روز برنیاید
[...]
ناصرخسرو » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۲۵۱
آسایشت نبینم ای چرخ آسیائی
خود سوده مینگردی ما را همی بسائی
ما را همی فریبد گشت دمادم تو
من در تو چون بپایم گر تو همی نپائی؟
بس بیوفا و مهری کز دوستان یکدل
[...]
ناصرخسرو » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۲۵۸
آن قوت جوانی وان صورت بهشتی
ای بیخرد تن من از دست چون بهشتی؟
تا صورتت نکو بود افعال زشت کردی
پس فعل را نکو کن اکنون که زشت گشتی
پشتی ضعیف بودت این روزگار، چون دی
[...]
خواجه عبدالله انصاری » طبقات الصوفیه - امالی پیر هرات » بخش ۴ - و من طبقه الاولی من المتقدمین فضیل بن عیاض
احبک حبین الهوی
و حباً لانک اهل لذاک
فاما الذی هو حب الهوی
فر فعک للحجب حتی اراک
و اما الذی انت! هل له
[...]
خواجه عبدالله انصاری » طبقات الصوفیه - امالی پیر هرات » بخش ۱۵۳ - و من طبقة الخامسة ایضاً ابوعمر و بن نجید
دنف یذوب بدائه
والموت دون بلائه
ان عاش عاش منغضاً
او مات مات بدائه
قطران تبریزی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۴۱ - در تعریف برکه و مدح امیر جعفر
ای برکه مبارک این بزمگاه میمون
فرخنده باد دائم بر شاه افریدون
تمثالها بدو بر مانند روی لیلی
فواره ها بدو در مانند چشم مجنون
چونان کز آب خیزد فواره ها بدو در
[...]
قطران تبریزی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۵۸ - در مدح امیر جستان
حور حریر سینه کام روان حوران
چشمم چو بحر دارد دل جایگاه بحران
بر ماه لاله کارد بر لاله مشگ بارد
پر مشگ لاله دارد رخسار و زلفش الوان
بر سرو باغ دارد بر گل چراغ دارد
[...]
قطران تبریزی » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۶۷
آذر فرو زو می خور شاها بماه آذر
آیین ماه آذر بوی می است و آذر
باد ابد رد مانده دشمنت چون کمانه
بگذار شادمانه صدا ور مزدو آذر
یک بخشش تو کردن بار دویست گردون
[...]
قطران تبریزی » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۷۰
تا هست جان مؤمن بدخواه جان کافر
نوروز باد خرم بر میر ابوالمظفر
پیوسته باد با او تایید و دولت و فر
او شاد باد دائم از شهریار جعفر
از هیچ کار ویرا در دل مباد کیفر
[...]