ابوالفرج رونی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۲۷ - در مدح ابونصر بارسی
با مال جود خواجه بکین باشد
وز جود مال خواجه حزین باشد
آسان از او به رزق رسد هر کس
بخشنده خدای چنین باشد
پیش دل غنی و کف رادش
[...]
وطواط » قصاید » شمارهٔ ۱۳۱ - در مدح علاءالدوله اتسز
تا شد دلم بمهر بتان مایل
خواب و قرار گشت زمن زایل
بیخواب و بیقرار شود لابد
هر کو شود بمهر بنان مایل
لشکر برفت و رفته نگارینم
[...]
وطواط » قصاید » شمارهٔ ۱۹۱ - وله فی المدح
ای سال و ماه پیشهٔ تو رادی
در هر دلی ز رادی تو شادی
گشتی ستوده نزد همه گیتی
زین سنت ستوده که بنهادی
بار دگر بعهد تو شده تازه
[...]
سوزنی سمرقندی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۴۴ - در مدح گوید
ای بر تو ناروا بدکاران
بر تو روان دعای نکوکاران
بیدار بخت نیک ترا ناید
حاجت به پاسبانی بیداران
یزدانت کافرید نگه دارد
[...]
سوزنی سمرقندی » دیوان اشعار » هزلیات » قصاید » شمارهٔ ۱۳ - در هجا
کلاخ پاره غاره نمی ماند
نان درست و پاره نمی یابد
با پاره می خوهد که عمل گیرد
جز . . . ن پاره پاره نمی یابد
از پاره پارگی بعری آمد
[...]
انوری » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۴۵۱ - در نصیحت و موعظه
عادت کن از جهان سه خصلت را
ای خواجه وقت مستی و هشیاری
زیرا که رستگار بدان گردی
امید رستگاری اگر داری
با هیچکس نگشت خرد همره
[...]
خاقانی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۷۶
زان بخششی که بر در عالم شد
انده نصیب گوهر آدم شد
یارب چه نطفه بود نمیدانم
کز وی زمانه حاملهٔ غم شد
لطف از مزاج دهر بشد گوئی
[...]
خاقانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۷۴ - قصیده
امروز مال و جاه خسان دارند
بازار دهر بوالهوسان دارند
در غم سرای عاریت از شادی
گر هیچ هست هیچ کسان دارند
عزلت گزین ز پیشگه گیتی
[...]
خاقانی » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۲۰۹
زین خام قلتبان پدری دارم
کز آتش آفرید جهاندارش
همزاد بود آزر نمرودش
استاد بود یوسف نجارش
هم طبع او چو تیشه تراشنده
[...]
امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۱۴
ای نازنین که ماه منی امشب
رحمی بکن چو شاه منی امشب
خوش بنشین، باده بکش پاک
خواب مکن چو ماه منی امشب
بر خانه چه باشد دمی چون تو
[...]
قاآنی » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۱۳ - در مدح مقربالخاقان معتمدالدوله منوچهرخان گوید
خیز ای غلام زینکن یکران را
آنگرم سیر صاعقه جولان را
آن توسنیکه بسپرد ازگرمی
یکسان چو برقکوه و بیابان را
آنگرم جنبشیکه به توفاند
[...]
صفای اصفهانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۲ - فی المعارف والحکم
درهم شکست زلف چلیپا را
آشفته کرد سلسله ما را
صد حلقه داشت در هم بر هم زد
آن هر دو زلف سلسله آسا را
مویست یا که فتنه چنگیزی
[...]
صفای اصفهانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۳ - در منقبت شاه اولیاء حضرت علی بن ابیطالب علیه السلام
دیدم شکسته طره مشکین را
آن ترک خلخ و چگل و چین را
بر لاله کشته دامن سنبل را
بر سرو هشته خرمن نسرین را
دل در برم طپید کبوترسان
[...]
صفای اصفهانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۸ - من مکنونات سره و فواتح افکاره و نعت حضرت ثامن الحجج ارواحنا فداه
ای چرخ گرد گرد مکش زارم
خیره مگرد در پی آزارم
بسیار آسیات کند گردش
کم سوده کن ز گردش بسیارم
ثابت نئی بسیرت خود کمتر
[...]
ادیب الممالک » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۱۶۹
عاشق شدی عجوزه دنیا را
با این خمیدگی و کهن سالی
اندر قمار بیع وطن دایم
کارت مجاهدی شد و دلالی
صال الجحیم باشی و دیدارت
[...]
ادیب الممالک » دیوان اشعار » اضافات » شمارهٔ ۲۸ - مدیح
در کاروان نواخت در آی آهنگ
شب بر کشید پرده نیلی رنگ
خورشید در ترازو شد پنهان
بی آنکه هیچ سنجد ازو جوسنگ
ملکالشعرا بهار » قصاید » شمارهٔ ۲ - لابه حکیم
فریاد از این جهان و از این دنیا
وین رسم ناستودهٔ نازیبا
برباد رفته قاعدهٔ موسی
و از یاد رفته توصیهٔ عیسی
توراهٔ گشته توریهٔ بدعت
[...]
ملکالشعرا بهار » قصاید » شمارهٔ ۱۰ - منقبت
دی دیدم آن نگار سهی قد را
بر رخ شکسته زلف مجعد را
در خوی گرفته عارض گلگون را
در می نهفته ورد مورد را
از جادوئی نهفته بلعل اندر
[...]
ملکالشعرا بهار » قصاید » شمارهٔ ۱۳ - دل بزه کار
از من گرفت گیتی یارم را
وز چنگ من ربود نگارم را
وبرانه ساخت یکسره کاخم را
آشفته کرد یکسره کارم را
ز اشک روان و خاک به سرکردن
[...]
ملکالشعرا بهار » قصاید » شمارهٔ ۱۵ - فتح ورشو
قیصر گرفت خطهٔ ورشو را
درهم شکست حشمت اسلو را
جیش تزار را یرشش بگسیخت
چون داس باغبان علف خو را
دیری نمانده کز یورشی دیگر
[...]