شاطر عباس صبوحی » غزلیات » شمارهٔ ۱۵ - نیاز
تا چند پیش ناز تو باید نیاز کرد
بر ناز خود بناز که نازت کشیدنی است
چشمت نظر ز لُطف به عاشق نمیکند
چون آهوی ختائی کارش رمیدنی است
از مشربت زلال لبست کام دل برآر
[...]
شاطر عباس صبوحی » غزلیات » شمارهٔ ۲۷ - بهانه
دلبر به من رسید و جفا را بهانه کرد
افکند سر به زیر، حیا را بهانه کرد
آمد به بزم و، دید من تیره روز را
ننشست و رفت، تنگی جا را بهانه کرد
رفتم به مسجد از پی نظارهٔ رخش
[...]
شاطر عباس صبوحی » غزلیات » شمارهٔ ۴۶ - زلف و خال
ای خواجه چشم من همه سوی خط است و خال
تو در خیال مال و در اندیشهٔ منال
من معترف که باده حرامست میخورم
ای شیخ مال وقف چه سان بر تو شد حلال؟
جُستی نشان او که مبادا نشان او
[...]
شاطر عباس صبوحی » غزلیات » شمارهٔ ۵۴ - سرخوشم
خوش میکشد به سوی تو این عشق سرکشم
گر از جفا رقیب نسازد مشوّشم
گه خال دانه میکشدم گه کمند زلف
چون صید ناتوان ز جفا در کشاکشم
از آب چشم و آتش دل بی تو هر زمان
[...]
شاطر عباس صبوحی » غزلیات » شمارهٔ ۵۹ - مبدأ برهان
بار دگر به کوچهٔ رندان گذر کنیم
تا بشکنیم توبه و سجّاده تر کنیم
یک جرعه در کشیم از آن داروی نشاط
چندین هزار وسوسه از سر به در کنیم
دل را بدست مطرب و معشوق میدهیم
[...]