گنجور

عبدالواسع جبلی » گزیدهٔ اشعار » قصاید » شکایت

 

منسوخ شد مروت و معدوم شد وفا

وز هر دو نام ماند چو سیمرغ و کیمیا

شد راستی خیانت و شد زیرکی سفه

شد دوستی عداوت و شد مردمی جفا

گشته‌ست باشگونه همه رسمهای خلق

[...]

عبدالواسع جبلی
 

عبدالواسع جبلی » گزیدهٔ اشعار » قصاید » مدح - چنان که باد همی تخت جم کشید

 

بر ماه روشن از شب تاری علم کشید

وز مشک سوده بر گل سوری رقم کشید

زنجیره‌ای ز قیر و طرازی ز غالیه

بر عارض چو ماه و رخ چون بقم کشید

آشوب خلق را خط مشکین خدای عرش

[...]

عبدالواسع جبلی
 
 
sunny dark_mode