گنجور

شهریار » گزیدهٔ غزلیات » غزل شمارهٔ ۶ - داغ لاله

 

بیداد رفت لاله بر باد رفته را

یا رب خزان چه بود بهار شکفته را

هر لاله ای که از دل این خاکدان دمید

نو کرد داغ ماتم یاران رفته را

جز در صفای اشک دلم وا نمی شود

[...]

شهریار
 

شهریار » گزیدهٔ غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۸ - خودپرستی خداپرستی

 

تا چشم دل به طلعت آن ماه منظر است

طالع مگو که چشمهٔ خورشید خاور است

کافر نه ایم و بر سرمان شور عاشقی است

آنرا که شور عشق به سر نیست کافر است

آتش مزن به خرمن دل‌ها که تخت جم

[...]

شهریار
 

شهریار » گزیدهٔ غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۹ - دیدار آشنا

 

ماهم که هاله‌ای به رخ از دود آهش است

دائم گرفته چون دل من روی ماهش است

دیگر نگاه وصف بهاری نمی‌کند

شرح خزان دل به زبان نگاهش است

دیدم نهان فرشتهٔ شرم و عفاف او

[...]

شهریار
 

شهریار » گزیدهٔ غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۸ - فریده

 

هیچ آفریده‌ای به جمال فریده نیست

این لطف و این عفاف به هیچ آفریده نیست

آن سروناز هم که به باغ ارم در است

فرد و فرید هست و لیکن فریده نیست

نرگس دریده چشم به دیدار او ولی

[...]

شهریار
 

شهریار » گزیدهٔ غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۱ - چشم مست

 

برداشت پرده شمعم و پروانه پرگرفت

بازار شوق پردگیان باز درگرفت

شمع طرب شکفت در آغوش اشک و آه

ابری به هم برآمد و ماهی به برگرفت

زین خوشترت کجا خبری در زند که دوست

[...]

شهریار
 

شهریار » گزیدهٔ غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۳ - اشک شوق

 

دیر آمدی که دست ز دامن ندارمت

جان مژده داده‌ام که چو جان در بر آرمت

تا شویمت از آن گل عارض غبار راه

ابری شدم ز شوق که اشکی ببارمت

عمری دلم به سینه فشردی در انتظار

[...]

شهریار
 

شهریار » گزیدهٔ غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۴ - ملال محبت

 

گاهی گر از ملال محبت بخوانمت

دوری چنان مکن که به شیون برانمت

چون آه من به راه کدورت مرو که اشک

پیک شفاعتی است که از پی دوانمت

تو گوهر سرشکی و دردانه صفا

[...]

شهریار
 

شهریار » گزیدهٔ غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۷ - بارگاه حافظ

 

شب‌ها به کنج خلوتم آواز می‌دهند

کای خفته گنج خلوتیان باز می‌دهند

گویی به ارغنون مناجاتیان صبح

از بارگاه حافظم آواز می‌دهند

وصل است رشته سخنم با جهان راز

[...]

شهریار
 

شهریار » گزیدهٔ غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۹ - جلوه جانانه

 

شمعی فروخت چهره که پروانهٔ تو بود

عقلی درید پرده که دیوانهٔ تو بود

خم فلک که چون مه و مهرش پیاله‌هاست

خود جرعه‌نوش گردش پیمانهٔ تو بود

پیر خرد که منع جوانان کند ز می

[...]

شهریار
 

شهریار » گزیدهٔ غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۱ - بازار شوق

 

یاد آن که جز به روی منش دیده وا نبود

وان سست عهد جز سری از ما سوا نبود

امروز در میانه کدورت نهاده پای

آن روز در میان من و دوست جا نبود

کس دل نمی‌دهد به حبیبی که بی‌وفاست

[...]

شهریار
 

شهریار » گزیدهٔ غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۲ - او بود و او نبود

 

اشکش چکید و دیگرش آن آبرو نبود

از آب رفته هیچ نشانی به جو نبود

مژگان کشید رشته به سوزن ولی چه سود

دیگر به چاک سینه مجال رفو نبود

دیگر شکسته بود دل و در میان ما

[...]

شهریار
 

شهریار » گزیدهٔ غزلیات » غزل شمارهٔ ۷۳ - غنای غم

 

از غم جدا مشو که غنا می‌دهد به دل

اما چه غم غمی که خدا می‌دهد به دل

گریان فرشته‌ای‌ست که در سینه‌های تنگ

از اشک چشم نشو و نما می‌دهد به دل

این صبر تلخ و نغمهٔ شیرین طبیب ماست

[...]

شهریار
 

شهریار » گزیدهٔ غزلیات » غزل شمارهٔ ۷۵ - هجران کشیده ام

 

دامن مکش به ناز که هجران کشیده‌ام

نازم بکش که ناز رقیبان کشیده‌ام

شاید چو یوسفم بنوازد عزیز مصر

پاداش ذلتی که به زندان کشیده‌ام

از سیل اشک شوق دو چشمم معاف دار

[...]

شهریار
 

شهریار » گزیدهٔ غزلیات » غزل شمارهٔ ۷۶ - زندان زندگی

 

تا هستم ای رفیق ندانی که کیستم

روزی سراغ وقت من آئی که نیستم

در آستان مرگ که زندان زندگیست

تهمت به خویشتن نتوان زد که زیستم

پیداست از گلاب سرشکم که من چو گل

[...]

شهریار
 

شهریار » گزیدهٔ غزلیات » غزل شمارهٔ ۸۵ - چه میکشم

 

در وصل هم ز عشق تو ای گل در آتشم

عاشق نمی‌شوی که ببینی چه می‌کشم

با عقل آب عشق به یک جو نمی‌رود

بیچاره من که ساخته از آب و آتشم

دیشب سرم به بالش ناز وصال و باز

[...]

شهریار
 

شهریار » گزیدهٔ غزلیات » غزل شمارهٔ ۹۳ - ساز عبادی

 

تا کی چو باد سر بدوانی به وادی‌ام

ای کعبهٔ مراد ببین نامرادی‌ام

دلتنگ شامگاه و به چشم ستاره بار

گویی چراغ کوکبهٔ بامدادی‌ام

چون لاله‌ام ز شعلهٔ عشق تو یادگار

[...]

شهریار
 

شهریار » گزیدهٔ غزلیات » غزل شمارهٔ ۹۶ - وحشی شکار

 

تا کی در انتظار گذاری به زاری‌ام

باز آی بعد از این همه چشم‌انتظاری‌ام

دیشب به یاد زلف تو در پرده‌های ساز

جان‌سوز بود شرح سیه‌روزگاری‌ام

بس شکوه کردم از دل ناسازگار خود

[...]

شهریار
 

شهریار » گزیدهٔ غزلیات » غزل شمارهٔ ۹۷ - ترانه جاودان

 

ای شاخ گل که در پی گلچین دوانی‌ام

این نیست مزد رنج من و باغبانی‌ام

پروردمت به ناز که بنشینمت به پای

ای گل چرا به خاک سیه می‌نشانی‌ام

دریاب دست من که به پیری رسی جوان

[...]

شهریار
 

شهریار » گزیدهٔ غزلیات » غزل شمارهٔ ۹۸ - جرس کاروان

 

از زندگانی‌ام گله دارد جوانی‌ام

شرمندهٔ جوانی از این زندگانی‌ام

دارم هوای صحبت یاران رفته را

یاری کن ای اجل که به یاران رسانی‌ام

پروای پنج روز جهان کی کنم که عشق

[...]

شهریار
 

شهریار » گزیدهٔ غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۰۹ - گدا پادشاه کن

 

ای طلعت تو خنده به خورشید و ماه کن

زلف تو روز روشن مردم سیاه کن

خال تو آتشی است دل آفتاب‌سوز

خط تو سایه‌ای است سیه روی ماه کن

یعقوب‌ها ز هجر تو بیت‌الحزن‌نشین

[...]

شهریار
 
 
۱
۲
sunny dark_mode