گنجور

اثیر اخسیکتی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۳ - مدح

 

ای داده ز آفتاب گداره کلاه را

و افزوده بر سپهر و ستاره سپاه را

از باغ ملک دست نشان برده تیغ را

زی اوج چرخ پای گشان کرده گاه را

بیرق فزوده موکب صبح سپید را

[...]

اثیر اخسیکتی
 

اثیر اخسیکتی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۷ - مدح سلطان مظفرالدین قزل ارسلان سلجوقی

 

خوش گرد چرخ گوش ممالک بدین خطاب

کامد نهنگ رزم چو دریا در اضطراب

ای چرخ باگشاد خدنکش سپر بنه

ای فتنه از گذار رکابش عنان به تاب

ای ملکت طرب که رسیدی به آرزو

[...]

اثیر اخسیکتی
 

اثیر اخسیکتی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۲ - مدح خواجه شمس الدین

 

گر مایه گیرد از رخت ای دلبر آفتاب

عاشق شود زمانه بصد دل، بر آفتاب

هر بامداد گیرد بر بوی روی تو

نه کلّه فلک را در زیور آفتاب

در رشک جیب تو بدردّ صبح پیرهن

[...]

اثیر اخسیکتی
 

اثیر اخسیکتی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۴ - مدح عماد الدین محمد

 

ای سالکان راه هوای تو در طلب

وی ساکنان کوی رضای تو در طرب

هم باده های ناب وصال تو بی غرض

هم زخم های تیغ فراق تو بی سبب

در سور عشرت تو خوش استاد، کان چو صبح

[...]

اثیر اخسیکتی
 

اثیر اخسیکتی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۷ - مدح سلطان قزل ارسلان سلجوقی (مظفرالدوله و الدین بن شمس الدین ایلد کز)

 

آنرا که چار گوشه عزلت میسر است

گو نوبه پنج کن، که شه هفت کشور است

دل چون زبان طمع بریدی کباب دهر

از دل بُبر، که پهلوی ایام لاغر است

بگذر ز چرخ طبع که بستان سرای انس

[...]

اثیر اخسیکتی
 

اثیر اخسیکتی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۲۵ - رثای سلطان ارسلان بن طغرل

 

یک ره به نشمری که جهانی مشمر است

ملک از برادرت به مصیبت برادر است

چتر سیاه غمزده در هجر و ماتم است

تیغ کبود نم زده در شرم افسر است

هم خطبه زار مانده ز هجران کرسی است

[...]

اثیر اخسیکتی
 

اثیر اخسیکتی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۳۱ - تاسف از درگذشت صدرالدین عبداللطیف خجندی و تهنیت به جمال الدین خجندی

 

در دیده ی زمانه، نشان حیا نماند

در سینه سپهر، امید وفا نماند

یک مهره بر بساط بقا، کم نهاد کس

کز چشم بد حریف بزخم دغا نماند

وقت است اگر خراب شود حجره ی هنر

[...]

اثیر اخسیکتی
 

اثیر اخسیکتی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۳۴ - مدح سلطان ارسلان بن طغرل - مطلع نخست

 

ای عید ملک و ملت عیدت خجسته باد

عالم بسعی تیغ تو از فتنه رسته باد

چابک رکاب عمر تو تا منزل ابد

بر تیز کام ابلق مدت نشسته باد

شهباز همت تو چو طعمه طلب کند

[...]

اثیر اخسیکتی
 

اثیر اخسیکتی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۳۵ - مدح سلطان ارسلان بن طغرل - مطلع دوم

 

ای آفتاب عالم روزت خجسته باد

عالم بنو، ز ظلمت بیداد رسته باد

پشتی که جز بخدمت درگاه تو دوتاست

الا به عذر پیری، در هم شکسته باد

راهی کزو بمنزل جاهت توان رسید

[...]

اثیر اخسیکتی
 

اثیر اخسیکتی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۳۶ - مدح سلطان ارسلان بن طغرل - مطلع سوم

 

ای شاه شیر زهره، شکارت خجسته باد

فیل دمان بخام کمند تو بسته باد

باز تو را که شاه طیور است چون عقاب

از گوسفند تخته افلاک مسته باد

منقار چرخ و ناخن شاهین فرخت

[...]

اثیر اخسیکتی
 

اثیر اخسیکتی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۴۰ - تاسف از درگذشت اقضی القضات خواجه امام ظهیرالدین

 

ماهی ز آستین معالی در او فتاد

سر وی ز بوستان معانی بر او فتاد

شهباز شیر گیر اجل پی بریده شد

یکران تیز کام هنر در سر او فتاد

هین پای صبر و سلسله کز صدر کاه عمر

[...]

اثیر اخسیکتی
 

اثیر اخسیکتی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۵۲ - مدح

 

ای شاه شاهزاده سپهرت غلام باد

کام جهان ز توست جهانت بکام باد

آن دست مال بخش که جانها نثار اوست

همواره در بهار طرب سوی جام باد

جام از سرشک دیده ی انگور در کفت

[...]

اثیر اخسیکتی
 

اثیر اخسیکتی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۵۴ - مدح سلطان رکن الدین ارسلان بن طغرل

 

چون خرقه گشت بر کتف شب ردای قار

شد غرق در غلاله زر فرق کوهسار

متواریان پرده غنچه شدند زود

گلهای رخ گشاده بر این سبزه جویبار

از توتیای شام تهی مانده چشم ماه

[...]

اثیر اخسیکتی
 

اثیر اخسیکتی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۶۸ - وصف صبح و مدح سلطان مظفر الدین قزل ارسلان سلجوقی

 

چون کرد دیده بان افق چشم خفته باز

میگفت با سیاهه ظلمت، سپیده راز

دندان نمود صبح شکر خنده گفتمی

کز غبغب هلال بخواهد ربود کاز

خاتون حجله بسته چو گل صبح خوش نفس

[...]

اثیر اخسیکتی
 

اثیر اخسیکتی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۷۳ - مدح شرف الدین الب ارغون

 

کرد از جهان رحیل جهانی همه شرف

ای مملکت علی الله و ای فلک لاسلف

چون اسب رقعه دو سپهر پیاده رو

فرزین ملک را بر بود از میان صف

اختر فشان ز دیده سحابی بمن رسید

[...]

اثیر اخسیکتی
 

اثیر اخسیکتی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۷۶ - مدح سلطان غیاث الدین

 

فارغ شد از محارق کدورت صفای ملک

صافی شد از غبار حوادث هوای ملک

دید از سعود تارک کیوان فرود خویش

بر هر قدم گهی که بیاسود پای ملک

جائی کزو چو حلقه فلک تیر بر در است

[...]

اثیر اخسیکتی
 

اثیر اخسیکتی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۸۸ - وصف صبح و مدح سلطان مظفرالدین قزل ارسلان

 

چون شب بآفتاب رخ شاه داد جان

یک رنگ شد قبای گهر بفت آسمان

آئینه دار صبح برآمد به صیقلی

تا رنگ شام، پنبه گرفت از دل جهان

صبح سپید ناصیه چون پنبه ی زده

[...]

اثیر اخسیکتی
 

اثیر اخسیکتی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۹۵ - در نعت رسول اکرم صلی الله علیه وآله وسلم و ثنای مولای متقیان علی ابن ابی طالب علیه السلام

 

ای عقل خنجر تو و ناوردگاه جان

بیرون جهان سمند کمال از پل جهان

عنّین رکی است دهر، مده تاب در کمند

تر دامنی است چرخ، منه تیر در کمان

زلفی شکن که روی نماید در او یقین

[...]

اثیر اخسیکتی
 

اثیر اخسیکتی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۹۶ - مدح عمادالدین عبدالرحیم احمد قاید

 

در بند آن مشو که چرا پیر شد جهان

آن بخت خواجه نیست که دایم بود جوان

آن حله منقش اردی بهشت باف

شد پاره در کشاکش آزار مهرگان

مایوس شد ز شمع زمن، باد دم فروش

[...]

اثیر اخسیکتی
 

اثیر اخسیکتی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۰۶ - مدح عمادالدین مردانشاه فرزند فخرالدین عربشاه

 

مطرب سماع برکس و ساقی شراب ده

ایام را بمال و فلک را جواب ده

در راه خاک پاشدن با دست نرم و ننگ

این را در آتش افکن و آن را در آب ده

در جام ابر صورت اگر هست قطره ئی

[...]

اثیر اخسیکتی
 
 
۱
۲
۳
sunny dark_mode