گنجور

مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۳۵ - در مدح عمید حسن

 

امروز هیچ خلق چو من نیست

جز رنج ازین نحیف بدن نیست

لرزان تر و نحیف تر از من

در باغ شاخ و برگ سمن نیست

انگشتریست پشت من گویی

[...]

مسعود سعد سلمان
 

مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۲۸۲ - گفتگو با خویشتن

 

ای سرد و گرم دهر کشیده

شیرین و تلخ دهر چشیده

اندر هزار بادیه گشته

بر تو هزار باد وزیده

بی حد بنای آز کآشفته

[...]

مسعود سعد سلمان
 

مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۷ - مدح ابوسعید

 

ای مایه سعادت ای بوسعید

ای از سعود گشته مرکب

جاهت ز چرخ یافته میدان

رایت ز مهر ساخته مرکب

روحی ز عیب و نقص منزه

[...]

مسعود سعد سلمان
 
 
sunny dark_mode