گنجور

وحدت کرمانشاهی » غزلیات » شمارهٔ ۳۷

 

زاهد خودپرست کو تا که ز خود رهانمش

درد شراب بیخودی از خم هو چشانمش

گر نفسم به او رسد در نفسی به یک نفس

تا سر کوی می‌کشان موی‌کشان کشانمش

زهدفروش خودنما ترک ریا نمی‌کند

[...]

وحدت کرمانشاهی
 
 
sunny dark_mode