گنجور

صائب تبریزی » دیوان اشعار » تک‌بیتهای برگزیده » تک‌بیت شمارهٔ ۶۰۱

 

سر به گریبان خواب، از چه فرو برده‌ای ؟

بر قد روشندلان، جامه بریده است صبح

صائب تبریزی
 

صائب تبریزی » دیوان اشعار » تک‌بیتهای برگزیده » تک‌بیت شمارهٔ ۶۰۲

 

حاجت شمع و چراغ، نیست شب عمر را

تا تو نفس می‌کشی، تیغ کشیده است صبح

صائب تبریزی
 

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۸۵۵

 

دید ز خون دلم لاله ستان خاک را

آبله دل شکست شیشه افلاک را

لاله و گل خون کنند بر سر هر شبنمی

گر به گلستان بری روی عرقناک را

تا لب ساغر رسید بر لب و دندان او

[...]

صائب تبریزی
 

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۲۶۰

 

مرهم کافور خلق پرده صد نشترست

صندل این ناکسان گرده دردسرست

نیست جدایی ز هم حلقه زنجیر را

حادثه روزگار از پی یکدیگرست

گرم عنانان شوق زیر فلک نیستند

[...]

صائب تبریزی
 

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۳۰۱

 

مهره مارست مهر، مار گزیده است صبح

پرده درست آفتاب، چشم دریده است صبح

چون تو بسی را به نیل جامه کشیده است شام

پرده بسیار کس چون تو دریده است صبح

آینه اش پیش لب چون نبرد آفتاب؟

[...]

صائب تبریزی
 

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۵۴۱

 

آتش لعل از رخت در عرق شرم مرد

سیب زنخدان تو دست ز خورشید برد

نقش شب وروز ما با مه وخور بدنشست

یک ره ازین کعبتین خنده نزد نقش برد

گرچه سرم رفته است صرفه همان با من است

[...]

صائب تبریزی
 

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۵۴۴

 

مورنه ای پیش قند تنگ میان را ببند

خاک قناعت بمال بر لب وشکر بخند

بر سر دست دعاست روی به هر جا کند

ابر که بر خار و خس سایه رحمت فکند

سلسله پردازشو رو به بیابان گذار

[...]

صائب تبریزی
 

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۱۰۶

 

مهر لب هزره گو پرده آهستگی است

پنبه به نرمی کند طفل جرس راخموش

برق فنا خنده زد خرمن پندار سوخت

هرچه درین خاکدان بود شد آیینه پوش

رو به بیابان نهاد عقل چو موج سراب

[...]

صائب تبریزی
 

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۱۹۳

 

صبح قیامت بود چاک گریبان عشق

شور دو عالم بود گرد نمکدان عشق

کورسوادان عقل محو کتابند و لوح

سینه روشن بود لوح دبستان عشق

هر سو مو بر تنش شمع تجلی شود

[...]

صائب تبریزی
 

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۲۷۹

 

روی گرم لاله شد برق کتان توبه ام

سوخت استغفار را گل در دهان توبه ام

غنچه گل دامن پاک مرا در خون کشید

از شکوفه ماهتابی شد کتان توبه ام

جست با تیر هوایی خشکی زهدازسرم

[...]

صائب تبریزی
 

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۴۴۱

 

رهن می ناب شد، جبه و دستار من

رفت به باد فنا، خرمن پندار من

مطرب قانون عشق پرده دری ساز کرد

شد کف دریای خون پرده اسرار من

رشته عشق مجاز سر به حقیقت کشید

[...]

صائب تبریزی
 

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۵۵۵

 

خامش گویا بود چشم سخنگوی تو

نقطه بسم الله است خال بر ابروی تو

خال سیه فام تو مرکز وحدت بود

دایره کثرت است سلسله موی تو

نعل در آتش نهد بر ورق برگ گل

[...]

صائب تبریزی
 

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۹۸۶

 

در نظر هر که داد عشق تواش سروری

ملک سلیمان بود حلقه انگشتری

چون به چمن بگذرد شعله رعنای تو

سرو به بر می کند جامه خاکستری

در نظر اهل دید خار کند گلشنی

[...]

صائب تبریزی
 

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۹۸۷

 

خاک سیه روز را شمع شبستان تویی

نه صدف چرخ را گوهر رخشان تویی

جن و ملک وحش و طیر همه چه درین عرصه اند

جمله تماشایی اند صاحب میدان تویی

هر چه بز زیر فلک هست طفیلی توست

[...]

صائب تبریزی
 

صائب تبریزی » دیوان اشعار » متفرقات » شمارهٔ ۴۵۷

 

هر که نبرد آب خود چشمه کوثر شود

هر که فرو خورد اشک مخزن گوهر شود

هر که فشاند از جهان دست خود آسوده شد

خواب فراغت کند نخل چو بی بر شود

صائب تبریزی
 

صائب تبریزی » دیوان اشعار » مطالع » شمارهٔ ۱۷۲

 

در چمن روزگار فال شکفتن خطاست

اره نخل حیات خنده دندان نماست

صائب تبریزی
 

صائب تبریزی » دیوان اشعار » مطالع » شمارهٔ ۳۸۳

 

آبروی دیده ها باشد ز اشک آتشین

کاسه دریوزه می گردد نگین دان بی نگین

صائب تبریزی
 

صائب تبریزی » دیوان اشعار » مطالع » شمارهٔ ۳۸۴

 

در جبین تاک، نور باده بی غش ببین

در ته بال سمند شعله آتش ببین

صائب تبریزی
 
 
sunny dark_mode