گنجور

صفای اصفهانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۸۱

 

جان و دل و دین و رگ و پوست عشق

در همه شیا بتکاپوست عشق

تخم بدل کاشته بی حاصلان

غافل ازین نکته که خودروست عشق

هر دو یکی باشد یا عشق اوست

[...]

صفای اصفهانی
 

صفای اصفهانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۸۲

 

چرخ دو تا گشته و یکتاست عشق

یک اثرست و همه اشیاست عشق

برگ گل گلبن توحید روح

بار درخت دل داناست عشق

تشنه تر از ماست باو سلسبیل

[...]

صفای اصفهانی
 

صفای اصفهانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۶ - فی الحکم و المعارف

 

جز دل عارف شجر نور نیست

موسی ما را هوس طور نیست

سینه ما مهبط انوار هوست

پست تر از ایمن مشهور نیست

بیخودی ما زخم وحدتست

[...]

صفای اصفهانی
 
 
sunny dark_mode