گنجور

غروی اصفهانی » دیوان کمپانی » مدایح و مراثی » مدایح و مراثی فاطمة الزهراء سلام الله علیها » شمارهٔ ۲ - فی مدح سیدة النساء سلام الله علیها

 

دختر فکر بکر من، غنچۀ لب چه وا کند

از نمکین کلام خود حق نمک ادا کند

طوطی طبع شوخ من گر که شکرشکن شود

کام زمانه را پر از شکر جان‌فزا کند

بلبل نطق من ز یک نغمهٔ عاشقانه‌ای

[...]

غروی اصفهانی
 

غروی اصفهانی » دیوان کمپانی » مدایح و مراثی » مدایح و مراثی سید الشهداء علیه السلام » شمارهٔ ۱۳ - ایضاً مخمس غزل شیخ سعدی در مصیبت

 

تشنه لبا به آب مهر تو سرشته شد گلم

چون بکنم دل از تو و چون ز تو مهر بگسلم

گرچه بلای دوست را از سر شوق حاملم

بار فراق دوستان بسکه نشسته بر دلم

می روم و نمی رود ناقه بزیر محملم

[...]

غروی اصفهانی
 

غروی اصفهانی » دیوان کمپانی » غزلیات » شمارهٔ ۱۱۵

 

صورت شاهد ازل جلوه گر از جمال تو

معنی حسن لم یزل در خور خط و خال تو

جام جهان نمای جم ساغر درد نوش تو

طلعت لیلی قدم آینۀ مثال تو

کوکب دری فلک شمع در سرای تو

[...]

غروی اصفهانی
 

غروی اصفهانی » دیوان کمپانی » غزلیات » شمارهٔ ۱۱۸

 

ای که بر اوج نه فلک دام هوس فکنده‌ای

بر لب بام یار من پر نزند پرنده‌ای

نبست براق عقل را ره به رواق بزم او

رفته بوادی فنا رفرف هر رونده‌ای

بسته کمان ابروان راه خیال رهروان

[...]

غروی اصفهانی
 
 
sunny dark_mode